پاسخ اشكال سوم: در پاسخ به اشكال سوم كه نهى قرآن و روايات از تفكر درباره صفات الهى و فرو رفتن در اين گونه مسائل بود, بايد به دو نكته توجه كرد:
1ـ هدف از معرفت الهى از طريق صفات به معناى پا را فراتر از قرآن و سنت گذاشتن نيست, چنان چه به مفهوم كنار گذاشتن مسائلى كه در كتاب و سنت در مسئله الهيات آمده نيز نمى باشد, چراكه ما هرچه داريم از منابع كتاب و سنت است; سخن درباره استقلال, نيروى تفكر و عقل بش ر در فهم مسائل الهى است. چون تقليد در اصول دين حرام است, بشر حق دارد طبق اصول و موازين منطقى و علمى در اين گونه مسائل انديشيده و اجتهاد و استنباط كند وگرنه بايد مقلد و متعبد باشد, حتى از الهام گرفتن از آيات و روايات نيز دريغ دارد, چراكه معناى الهام گرفتن , متفرع بر استقلال عقل و فكر است. اين گونه احاديث به اين خاطر صادر شده كه عده اى بدون صلاحيت هاى علمى و ناآشنا بودن با تعليمات قرآن, سخنانى درباره خدا مى بافتند كه با موازين عقلى و علمى سازگار نبود و با قرآن نيز در تضاد بود.
معناى استقلال عقل و فكر اين نيست كه هر فردى بدون اين كه مقدمات استنباط و آشنايى با ادبيات و عدم اتكا به بديهيات اوليه را طى كند, حق دارد در اين گونه مسائلِ تخصصى غور كرده و اظهارنظر كند, در حالى كه افراد انگشت شمارى هستند كه قريحه و استعداد مناسبى براى م سائل عقلى دارند و خداى متعال ذوق و استعداد درك اين گونه مفاهيم عالى و لطيف را به آن ها داده است.
بوعلى سينا تعمق در مسائل الهى را شأن افراد بسيار برجسته و معدود و به اصطلاح يگانه هاى هر عصر مى داند و با اشاره به حديث نبوى مدعى مى شود كه:
از كلام بوعلى سينا چنين برمى آيد كه افراد انگشت شمارى صلاحيت پى گيرى مباحث دقيق الهيات را دارند و ديگران بايد مقلد و پيرو باشند. روايات نيز ناظر به افرادى است كه بدون صلاحيت علمى و توانايى در اين گونه مسائل اظهار نظر مى كنند.
در كافى شريف نامه اى بين عبدالرحيم قيصر و امام صادق(ع) مبادله مى شود كه مفاد سؤال اين است: مردمى در عراق پيدا شده اند كه خداوند را با تجسم و خطوط چهره توصيف مى كنند, استدعا دارم مرا راهنمايى فرماييد. امام در جواب مى نويسد: (درباره موضوعى كه پرسيده اى خدا وند متعال بالاتر از اين گونه نسبت ها است, مى گويم او وجودى است كه شبيه و نظير ندارد, او شنوا و بينا است, او منزه است از توصيف وصف كنندگان كه او را به مخلوقاتش تشبيه مى كنند و به او افترا مى بندند. مذهب صحيح همان است كه در قرآن درباره صفات الهى آمده است.1 2 مراجعه به نهج البلاغه و متون دينى ما را بدين حقيقت مى رساند كه بايد به كمك راهنمايان دينى و معصومان درباره الهيات بينديشيم تا بتوانيم به حق دست پيدا كنيم و شبهات را برطرف سازيم.