بيداري تغيير باور انسانها است، كه مسير و جهت حركت آنها را براي رسيدن به هدف مشخص ميكند، و راهي براي بازگشت به خويشتن است "فَرَجَعُوَّاْ اِلَي انفُسِهِمْ"36 تا انسان خود را بازجويد، و در مسير حق گام بردارد، آگاهي خوني است كه به فرد و جامعه حيات ميبخشد، و زندگي موقعي معنا پيدا ميكند كه با بيداري به حيات برسد، جامعهاي كه مشعل بيداري در آن خاموش گردد، حيات در آن ميميرد، و تحول واقعي هرجامعه به بيداري دروني مردم آن بستگي دارد.
اِنّ اللّه لايُغَيّرِ مَا بِقَوْمٍ حَتّي يُغَيرُّواْ مِا بِاَنفُسِهِمْ"37
فرعونيان و مستكبران تاريخ هميشه از ناآگهي و غفلت مردم كه با ابزار تبليغات، براي تحكيم سلطه ايجاد شده، استفاده ميكنند. اساس حكومت طاغوتيان، غفلت و نا آگاهي است. در طول تاريخِ سياسي ايران هم از چنين شيوهاي براي سلطه استفاده شده است.
"در طول تاريخ، در اين سدههاي آخر، كوشش شده است كه ملتهاي جهان سوم خواب باشند، غافل باشند و توجهشان به شخصيت خودشان نباشد و شخصيت خودشان را اصلاً وابسته به غير بدانند. اين قضيه از سالهاي بسيار طولاني بوده است و هي دائماً رشد كرده است تا اين اواخر به رشد تمام رسيده بود."38
اساسيترين موضوعي كه باعث غفلت و خواب ميشود، جدايي ملتها از فرهنگ خودشان است، چون فرهنگ زيرساخت هويت هر ملت است. به همين منظور استعمارگران براي تامين منافع، اول به سراغ فرهنگ يك جامعه ميروند و آن را به نفع خود دگرگون ميكنند.
"ترديدي نيست كه جهانخواران براي به دست آوردن مقاصد شوم خود و تحت ستم كشيدن مستضعفان جهان راهي بهتر از هجوم به فرهنگ و ادب كشورهاي ضعيف ندارند."39
استعمارگران با هجوم به فرهنگ جوامع ضعيف توانستند فكر آنها را وابسته كنند و هويت را از آنان بازستانند، ملتي كه هويت خويش را از دست بدهد، نسبت به آسيبهاي درون خود بيتفاوت ميماند و در چنين شرايطي سلطه بيگانگان و دست نشانده آنان را ميپذيرد، و خواسته خود را در خواسته بيگانگان و هويت خويش را در فرهنگ آنها جستجو ميكند. اعتماد در جامعه سست ميشود و قدرت دفاع از فرهنگ خودي و ارزشها از بين ميرود، براي رهايي از چنين وضعيتي، ابتدا بايد ملت را از اين خواب و غفلت بيدار كرد، تا خودش و فرهنگش را باور كند، چون اساس هر حركتي، باور است.
"شما بايد بيدار شويد و از اين خوابي كه بيشتر از چند صد سال به ما تزريق كردند و ما را به خواب كردند، اول قدم اين است كه ما بيدار بشويم".40
آنچه در بيداري يك ملت مهم است، جهت و هدف بيداري است. چون بيداري نشان دهنده ماهيت يك قيام است. در طول تاريخ نهضتها و انقلابها، ملتها بيدار شدند و به جاي رهايي، دست يابي به آزادي و رفع سلطه، دوباره دچار طاغوت و استكبار قويتر گرديدند. و امام تلاش نمود تا اين بيداري صبغه و ماهيت اسلامي خود را حفظ كند و دچار انحراف نشود.
"اين بيداري ملت است كه در سايه قرآن كريم و تعليمات اسلام به پا خواسته است".41