آيا گفتار پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم را نمى بينى كه فرمود: هر كس بگويد سبحان الله خداى تعالى ده درخت براى او در بهشت مىكارد كه از انواع ميوه ها در آن موجود است و اين ده درخت اگر به دنيا بيايند و با آن تعريفى كه از خوش طعمى و لذت هاى مختلف ازيك چيز كرده اند ؛چنانكه روايت شده كه شخص از رطب جلوى خود به اندازه ميلش بخورد انگور مىگردد و وقتى از آن به تعدادى كه خواست خورد، انجير و يا انار مىشود و همينطور به صورت ميوه هاى رنگارنگ در پيشگاه آدم قرار مىگيرد و مطابق آرزوى طالبش ميوه مىآيد بدون آنكه زحمت چيدن بكشد همانگونه كه انسان اشتهايش مىكشد ميوه مىآيد اگر به انگور اشتها پيدا كرد انگور مىآيد و اگر انار خواست انار به پيشش مىآيد. پس اگر يك درخت اينطورى به دنيا بيايد و كسى بخواهد آنرا بفروشد فكر مىكنى، پادشاهان چه مبلغ براى آن بپردازند باز چگونه (ارزشش خواهد بود) اگر وصف شود كه نه نيازى به آب دادن دارد و نه مراقبت و زحمت مىخواهد، بلكه اگر وصف درخت اين باشد كه در ده هزار سال باقى مىماند و نسبت ده هزار سال تا ابد الاباد و تا هميشه چيست؟ رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود: اگر لباسى از لباسهاى اهل بهشت بر اهل دنيا افكنده شود چشمان ايشان تحمل ديدنش را ندارد و از شهوت نگاه مرد اگر اين حال لباس است پس پوشنده آن چگونه است؟
و از همين باب گفتار امير المومنين عليه السلام است: اگر چشم قلبت را به اوصاف بهشت بگشايى از تعجيل در رسيدن و شوق به وصال آن درخت روحت از اين مجلس به اهل آخرت و اهل قبور مىپيوندد و از قفس تب پرواز مىكند، اگر ذكر اوصاف نعمت هاى اخروى اينگونه اشتياق را بر مىانگيزد اگر انسان با خود آن نعمت روبرو شود چگونه خواهد بود؟
و از ائمه اطهار عليهم السلام آمده هر چيز دنيا شنيدنش بهتر از ديدنش است و هر چيز آخرت ديدنش بالاتر از شنيدنش مىباشد و خداى تعالى فرمود: و اذا رايت ثم رايت نعيما و ملكا كبيرا (54)
وقتى آنجا را ببينى نعمت و سلطنت بسيار بزرگ مشاهده نمايى.
و در كتاب وحى قديم آمده است: براى بندگان خويش آماده چيزى را كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر قلب بشرى خطور كرده است.
اى خواننده! اگر نفس تو به اين نعمت مشتاق است پس دنيا را ترك كن! زيرا مهر آخرت ترك دنياست و مثل دنيا و آخرت همانند دو هوو (22) است هر كدام را بيشتر راضى كنى ديگرى را خشمناك ساختى و مثالش همانند مشرق و مغرب است كه به هر اندازه به يكى نزديك شوى از ديگرى دور مىگردى. و گفتار آقاى ما امام صادق عليه السلام هم از اين مقوله است: ما دنيا را دوست مىداريم و اينكه به ما ندهند بهتر از آن است كه به ما بدهند و هيچ چيز را به فرزند آدم ندهند جز آنكه نعمت اخروى وى راكم گذارند. معناى فرمايش حضرت كه فرمودما دنيا را دوست داريم اشاره به نوع انسان است و اين زبان حال مكلفين در دنياست واشاره به خود حضرت و پدران و فرزندانش صلوات الله عليهم اجمعين ندارد، زيرا ايشان به مقدار بهره دنيوى از خط اخروى ايشان كاسته نمى گردد. چگونه حظ اخروى ايشان كم گردد با آنكه جبرائيل سه بار بر پيامبر نازل شد و كليد گنج هاى دنيا را آورد و در همه آنها مىگفت: اينها كليد گنج هاى دنياست و از حظت پيش پروردگارت كاسته نمى گردد حضرت ابا كرد و آن حضرت آنچه را كه خداى تعالى دوست مىداشت تحقير كند، تحقير مىكرد. زندگى دنياى تو در قبال خريد اين نعمت بزرگ جز ساعتى بيش نيست زيرا از نعمت هاى گذشته لذتى نمى يابى و از سختيهاى آن دردى نمى كشى و چه بسا آينده را درك نكنى، و دنيا عبارت از حلظه اى است كه در آن هستى. و از همين باب است گفتار مولى على عليه السلام به سلمان كه فرمود: غمهاى دنيا را فزونه! زيرا به يقين مىدانى كه از آن جدا مىشوى با آنكه هيچكس را نديدم كه دنياى خود را به آخرت فروخت جز آنكه از هر دو سود برد و هيچكس را نديدم كه آخرت را به دنيا فروخته باشد جز آنكه از هر دو زيان ديد، زيان اهل دنيا مسلم است، زيرا خدايتعالى به دنيا مىفرمايد: هر كس كه مرا خدمت كند او را خدمت كن! و هر كس تو را خدمت كند او را به زحمت و مشقت بياندازد. اگر شغلى براى كسب دارى ياد خدا را غنيمت شمار و نامه عملت را پر از حسنات كن مگر حكايت عابد آهنگر را با آن در بازار مشغول آهنگرى بود و ذكر خداى مىكرد نشنيدى كه چه شخصيتى والا گرديد؟ ان شاء الله در همين كتاب در باب ذكر بيايد.