آسیب ‌شناسی مطبوعات

سید محمدعلی داعی نژاد، حسن رضائی مهر، علی اکبر مؤمنی، ابوالقاسم مقیمی حاجی، عباس بصیر، محمد ملک زاده، هبت الله صدر السادات زاده، احمد شجاعی، محمد جواد نوروزی، مهدی اکبری، محمد امین، غلامحسن محرمی، حمید کریمی؛ تهیه کننده: مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم؛ با مقدمه و نظارت: عبدالحسین خسروپناه

جلد 3 -صفحه : 51/ 31
نمايش فراداده

و امّا اين‌كه گفته‌اند نهاد دين هرگاه در نهاد دولت ادغام شود قدسيت خود را از دست مي‌دهد، خواهيم گفت كه دين چون حق است، مقدس است و حقيقت از او جدا شدنى نيست. نكته‌ى قابل تأمل ديگر آن‌كه، آيا ملاك قدسى بودن و نيز تشخيص قدسيت، نظر مردم است، تا هر كه آنان به او روى آوردند مقدس و بلكه مقدس‌تر باشد؟

آيا اگر مولى الموحّدين، على عليه السلام را در 25 سال خانه‌نشيني، نه تنها دست نبوسيدند، بلكه جز با بي‌مهرى و دشمنى با او سخن نگفتند، مي‌توان گفت كه آن حضرت قدسى نبوده است؟

آيا با ايراد يك سرى مطالب عاميانه مي‌توان رسالت عظيم دين را كه حضور تام در صحنه‌هاى زندگى بشرى است انكار كرد؟

به چه دليل و با چه انگيزه‌اي؟!

از ايشان انتظار مي‌رفت لااقل در بيان استدلال بر مدعاى خويش، دليلى علمى و مستندى متقن و مقبول اهل انديشه ارائه مي‌نمود.

2. قياس حضور دين در جامعه‌ى دينى ايران با حضور دين در روسيه و فرانسه و كشورهاى غربي، كه نويسنده‌ى محترم در قسمتى ديگر از مطالبش مرتكب شده است، لااقل از دو جهت مع الفارق و قابل ملاحظه است.

الف) از جهت اصل دين. حكومت دينى در ايران، محتوى و شكل اسلامى دارد و از آنجا كه دين اسلام كامل‌ترين دين است و از تحريف مصون مانده است، قابل مقاسيه با اديان آسمانى ديگر نيست، چرا كه آن اديان گرفتار تحريفات بشرى گرديده‌اند، به گونه‌اى كه صورت باقي‌مانده از آنها قادر به هدايت انسان‌ها نيست.

ب) نحوه‌ى ارائه‌ى دين. ارائه‌ى دين در كشورهاى غربى و روسيه و فرانسه، به قول ايشان، غالباً صادقانه و براى هدايت بشر نيست، بلكه عمدتاً استثمارگران، از دين به عنوان وسيله‌اى براى رسيدن به مقاصد خود استفاده مي‌كنند؛ لذا چه بسا دين در ساختار قدرت و حكومت هم بيايد. بسى روشن است كه مردم از چنين دينى به سبب چنين ارائه و استفاده‌اى گريزان‌اند و چه بسا در مقابل آن قرار گيرند؛ امّا هر گاه ارائه‌ى دين خدا در جامعه، فقط به منظور هدايت جامعه در شؤونات مختلف آن، از جمله حضور در صحنه‌هاى سياست و حكومت باشد و مردم طعم شيرين آن گوهر هدايت و سعادت را بچشند، به پاى آن سر مي‌سپرند؛ و وقتى حكومت دينى و اسلامى ايران، كه به يد تواناى بزرگ معمار انقلاب محقّق شد، جز هدايت مردم و يارى رساندن به آنها در امر معاش و معادشان ـ كه پيام دين اسلام است ـ هدفى را دنبال نمي‌كند، چگونه مردم اين مقارنت سياست و ديانت را مبارك نشمرند و براى شكوفايى چنين شجره‌ى مقدسى جان نبازند؟

البتّه اين‌كه عمل‌كرد منفى بعضى از مدعيان دين‌دارى مي‌تواند در اعتقاد دينى مردم خلل وارد كند، امرى مقبول است؛ امّا اين به معناى عدم جواز حضور دين و روحانيّت اصيل و دين‌شناس در عرصه‌ى سياست نيست.

3. ايشان براى تثبيت ديدگاه خود، مبنى بر جدايى نهاد دين از نهاد سياست و اين‌كه تا زمانى كه روحانيت از دستگاه حكومتى و سياست جدا باشد قدسيت دارد، به روايتى از حضرت امام صادق استشهاد مي‌كند كه:

برحذر باشيد از علمايى كه داخل دنيا شده‌اند.

پرسيدند اين‌ها كدام علما هستند؟

فرمودند: آنهايى كه از سلطان تبعيت مي‌كنند، چون توجيه‌گر وضع موجود خود مي‌شوند.(4)

فقه الروايه، يكى از اصول روى آوردن به روايات، در جهت استشهاد به آنهاست؛ يعنى درك و فهم پيام واقعى كه مراد و مقصود حضرات معصومين عليهم السلام بوده است؛ امّا متأسفانه استشهاد به روايت فوق‌الذكر، بدون توجه به اين نكته‌ى اصولى صورت پذيرفته است كه تبعاً بستر نقد و نظر را در نوع استفاده از روايت فراهم كرده است. اينك براى روشن شدن صحت و سقم اين نوع استفاده از روايت فوق به بررسى آن مي‌پردازيم.

على بن ابراهيم عن ابيه عن السكونى عن ابى عبدالله عليه السلام قال: قال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم الفقهاء امناء الرسل ما لم يدخلوا فى الدنيا قيل يا رسول الله ما دخلوهم فى الدنيا؟ قال: اتباع السلطان فاذا فعلوا ذلك فاحذروهم على دينكم؛(5)