اندیشه سیاسی فارابی

محسن مهاجرنیا

نسخه متنی -صفحه : 369/ 40
نمايش فراداده

صفا مي‏نويسد: «بقاياى آن را عرب‏ها بعد از تسلط بر اسكندريه، در سال 641 ميلادى، مطابق با سال 19 هجرى قمرى، توسط عمروبن العاص، در زمان خلافت عمر بن الخطاب سوزاندند كه البته مستندات تاريخى وى قابل خدشه است.1

2. حوزه علمى انطاكيه

در حدود سال 100 هجرى، در دوران خلافت عمربن عبدالعزيز، مركز علمى اسكندريه به انطاكيه انتقال يافت و تا دوران خلافت متوكل عباسى (232 ـ 247ق) ادامه يافت.2 از اين زمان، مركز اسكندريه به حران منتقل شد و در دوران معتضد (279 ـ 289) اساتيد زبده اين مكتب، ابواسحاق ابراهيم قويرى، يوحنا بن حيلان و ابراهيم مروزى بودند كه از ابراهيم قويرى به شاگردش، ابو بشر متّى بن يونس منتقل شد و از ايشان به دو تن از شاگردانش، يعنى ابو نصر فارابى و ابو يحيى مروزى، منتقل گرديد. گفته شده كه انتقال حوزه علمى اسكندريه به انطاكيه، به اين دليل بوده است كه انطاكيه نزديك مرز دو امپراتورى عرب و بيزانس قرار داشت و طبيعتاً نقل نسخه‏هاى يونانى به آن‏جا

1. مرحوم شهيد مرتضى مطهرى با نقل تاريخچه‏اى از كتابخانه اسكندريه و ماجراى كتاب سوزى آن‏جا به دست مسلمانان در جريان فتوحات، با انتقاد از نويسندگانى چون قفطى، شبلى نعمان، حاجى خليفه ابوالفرج بن العبرى، عبداللطيف، جرجى زيدان و دكتر ذبيح‏الله صفا مي‏نويسد: «تا قرن هفتم هجرى، يعنى حدود ششصد سال بعد از فتح ايران و مصر در هيچ مدركى، چه اسلامى و چه غير اسلامى، سخن از كتاب سوزى مسلمين نيست. براى اولين بار در قرن هفتم اين مسئله مطرح مي‏شود. كسانى كه طرح كرده‏اند، اولاً هيچ مدرك و مأخذى نشان نداده‏اند و طبعاً از اين جهت نقلشان اعتبار تاريخى ندارد و اگر هيچ ضعفى جز اين يك ضعف نبود، براى بي‏اعتبارى نقل آن‏ها كافى بود. ثانياً همه آن‏ها به استثناى ابوالفرج و قفطى وجود شايعه‏اى را بر زبانها روايت كرده‏اند نه وقوع حادثه را... ثالثاً نقل‏هاى قرن هفتم، كه ريشه و منبع ساير نقل‏هاست، يعنى نقل عبداللطيف و ابوالفرج و قفطى در متن خود، مشتمل بر دروغ‏هاى قطعى است كه سند بي‏اعتبارى آن‏هاست و علاوه بر همه اين‏ها چه در مورد ايران و چه در مورد اسكندريه، قرائن خارجى وجود دارد كه فرضاً اگر اين نقل‏ها ضعف سندى و مضمونى هم نداشت، آن‏ها را از اعتبار مي‏انداخت. ر.ك: كتاب‏سوزى ايران و مصر،ص 96؛ خدمات متقابل اسلام و ايران، ص308 ـ 352.

2. ابن ابى اصيبعه، عيون الانباء، فى طبقات الاطباء، تحقيق نزار رضا (بي‏جا) دارالمكتبة الحياة، بي‏تا، ص 135.