و حكومت قبايل چادرنشين، حكومت مقتدرى را بنا كنند كه امنيت و رفاه و آرامش نسبى را در طول حدود دو قرن در ايران حاكم كرد.
در اين دوره همچنين به لحاظ وجهه مذهبى حكومت فرصتى مناسب براى فعاليت علما ايجاد شد و در نتيجه، متون علمى ـ مذهبى تشيّع گسترش يافت و انديشههاى فقهى و كلامى ـ فلسفى شيعه در سطح وسيعى مطرح گرديد.
نقش صفويان در تحولات جهانى نيز قابل توجه است. امپراتورى عثمانى در آن زمان قدرتهاى اروپايى را به وحشت انداخته و بارها تا مركز اروپا پيش رفته و حتى موفق شده بود «وين»، پايتخت امپراتورى هابسبورگ را محاصره كند و به اذعان اروپائيان اگر درگيرىهاى دو امپراتورى مسلمانِ ايران و عثمانى توجه نيروهاى عثمانى را به جنگ با ايران معطوف نمىكرد، اروپائيان نمىتوانستند به سادگى از حملات سپاهيان عثمانى جان سالم به در برند1. بدين ترتيب اروپا از اختلاف ايران و عثمانى در دوره صفويه سود فراوانى برد.
نسب صفويان به صوفى مشهور، شيخصفىالدين اردبيلى (650 ـ 735 ق.) مىرسد. شيخ صفى در دوره ايلخانى از نفوذ و اعتبار زيادى برخوردار بود؛ دورهاى كه تصوف در ايران به اوج خود رسيد. خانقاه وى در اردبيل هر ساله ميعادگاه هزاران زايرى بود كه از نقاط مختلف بدان سوى مىشتافتند2. علاوه بر مردم، پادشاهان مغول و سردمداران حكومتِ وقت نيز به وى احترام مىگذاشتند. رشيدالدين
1. سفير اتريش در دربار سلطان سليمان عثمانى گفته بود: «ميان ما و ورطه هلاك فقط ايران فاصله است.» ر.ك: ادوارد براون، تاريخ ادبيات ايران، ترجمه دكتر بهرام مقدارى، ج 4، ص 24. 2. قاضى احمد بن شرفالدين الحسين الحسينى القمى، خلاصة التواريخ، به كوشش دكتر احسان اشراقى، ص 19.