بازگشت به نهج البلاغه

سیدعلی حسینی خامنه ای

نسخه متنی -صفحه : 45/ 43
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 47

در باب فتنه، امير المؤمنين عليه السلام در نهج البلاغه دوگونه حرف دارند. يكى مطلبى است كه درباره كل عنوان فتنه بحث فرموده‏اند. باز دو سه جمله اينجا يادداشت كرده‏ام. در خطبه دوم، به نظرم آنجا كه راجع به ظهور پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله وسلّم حرف مى‏زند، اشاره مى‏كند به وضع مردم و از جمله مى‏فرمايد: «فى فتن داستهم باخفافها، و وطئتهم باظلافها، و قامت على سنابكها، فهم فيها تائهون حائرون جاهلون مفتونون فى خير دار، و شرّ جيران، نومهم سهود و كحلهم دموع.» 8 اين باز از همان جملاتى است كه واقعا قابل ترجمه نيست، شعرا و اهل ذوق بايد بنشينند و براى هر كلمه يك معادل پيدا كنند، براى هر تركيبى يك تركيب پيدا كنند.

حضرت درباره فتنه حرف مى‏زند: اسب وحشى فتنه اين طور مردم را زير پا انداخته بود، با لگد آنها را خرد مى‏كرد، با سم سر آنها را مى‏كوبيد، بعد با وحشى‏گرى سربلند مى‏كرد، و مردم آنجا خوابشان بيدارى و سرمه چشمشان اشك بود... سخن از فتنه پيش از ظهور پيغمبران است، وضع جوامعى را كه انبياء از آنجا ظهور كرده‏اند و مبعوث شده‏اند بيان مى‏كند و در حقيقت اشاره مى‏كند به وضع زمان خودش و مردم را از فتنه پرهيز مى‏دهد و مى‏ترساند.

مورد ديگر آنجايى است كه فتنه مشخصى را ذكر مى‏كند مثل تمام حرف‏هايى كه راجع به مخالفين خودش، كه آن جنگ‏ها را راه انداختند، بيان فرموده، راجع به معاويه،

راجع به طلحه و زبير، راجع به عايشه، راجع به كسانى ديگر، راجع به خوارج، مشخصا آن چيزهايى را بيان فرموده كه در ديدگاهش فتنه به حساب مى‏آمده است.

اهميت افشاگرى

اين نوع دوم در حقيقت افشاگرى است، امير المؤمنين عليه السلام براى اينكه فتنه را از بين ببرد و بخواباند بر آن است كه چهره‏ها را روشن كند، اين بهترين راه است، فتنه يعنى چه دو گروه به هم افتاده‏اند، گرد و غبار است، چهره‏ها شناخته نمى‏شوند، گاهى انسان به برادر خودش شمشير مى‏زند، از برادر خودش خنجر مى‏خورد، گاهى هم با يك دشمن در كنار هم راه مى‏روند به او اعتماد مى‏كند، و اين فتنه است. علاج فتنه چيست افشاگرى، اصلا هيچ چيزى مثل افشاگرى فتنه را علاج نمى‏كند و امير المؤمنين افشاگرى مى‏كند، اين افشاگرى حاكى از وجود اين بيمارى در آن روز