بازگشت به نهج البلاغه

سیدعلی حسینی خامنه ای

نسخه متنی -صفحه : 45/ 9
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 13

اينها عناوين مسائلى است كه در نهج البلاغه آمده است و ما مى‏توانيم آنها را مطرح كنيم و مورد بحث قرار دهيم.

مفهوم حكومت

مسأله اول مسأله مفهوم حكومت است. در تعبيرات رايج در زبان عربى، براى حاكم،

اين تعبيرات و عناوين وجود دارد: سلطان و ملك. كلمه سلطان در بطن خود متضمن مفهوم سلطه در حاكم است. يعنى آن كسى كه حاكم است، از بعد سلطه‏گرى مورد توجه است. ديگران نمى‏توانند در شؤون مردم و امور مردم دخالت كنند، اما او مى‏تواند.

ملك، ملوكيّت، مالكيّت، متضمن مفهوم تملّك مردم يا تملك سرنوشت مردم است. در نهج البلاغه از حاكم جامعه اسلامىهرگز به عنوان ملك يا سلطان سخنى گفته نشده است. تعبيراتى كه در نهج البلاغه هست، يكى امام به معناى پيشوا و رهبر است مفهوم رهبر با مفهوم راهنما فرق دارد، رهبر آن كسى است كه اگر جمعيتى را و امتى را به دنبال خود مى‏كشانند، خود، پيشقراول و طلايه‏دار اين حركت است. مفهوم حركت و پيشروى و پيشگامىدر خطى كه مردم حركت مى‏كنند، در كلمه امام وجود دارد.

تعبير ديگر، والى است. والى از كلمه ولايت يا ولايت گرفته مى‏شود، و با توجه به مشتقات اين كلمه مى‏توان به بعد مورد نظر در آن رسيد. ولايت در اصل معناى لغت به معناى پيوند و همجوشى دو چيز است. لغت مى‏گويد: ولايت يعنى اتصال دو شى‏ء به همديگر، به طورى كه هيچ چيزى ميان آن دو فاصله نشود. به تعبير فارسى: همجوشى، به هم پيوستگى،

ارتباط تامّ و تمام، اين معناى ولايت است. البته براى ولايت معناى مختلف ديگرى هم ذكر شده: ولايت به معناى محبت، ولايت به معناى سرپرستى، ولايت به معناى آزاد كردن برده، ولايت به معناى بردگى يا ارباب برده بودن.

به نظر مى‏رسد كه نوع ارتباطهايى كه در معناى ولايت ذكر مى‏شود، كلا مصاديق همان پيوند و پيوستگى هستند. والى امت و والى رعيت آن كسى است كه امور مردم را به عهده دارد و با آنها پيوسته است، و همين معنى، بعد خاصى از مفهوم حكومت را از نظر نهج البلاغه و امير المؤمنين عليه السلام روشن مى‏كند: ولىّ امر يعنى متصدى اين كار. هيچ امتيازى در كلمه متصدى اين كار نهفته نيست. جامعه اسلامىمانند يك كارخانه عظيم متشكل از بخشها، ماشينها، پيچها، مهره‏ها و قسمتهاى كوچك و بزرگ پر