بازگشت به نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بازگشت به نهج البلاغه - نسخه متنی

سیدعلی حسینی خامنه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 14

تأثير و كم تأثير است. يكى از اين قسمتها، آن قسمتى كه مدير جامعه آن را تشكيل مى‏دهد هم مانند بقيه قسمتهاست. او هم مانند بقيه اجزاء و عناصر تشكيل دهنده اين مجموعه است. ولىّ امر متصدى اين كار است. متصدى اين كار هيچگونه امتيازى را طلب و توقع نمى‏كند و عملا هيچگونه امتيازى از لحاظ وضع زندگى و برخورداريهاى مادى به او تعلق نمى‏گيرد. اگر بتواند وظيفه خودش را خوب انجام دهد، به اندازه‏اى كه اين وظيفه و انجام دادن آن براى او جلب حيثيت معنوى كند، به همان اندازه حيثيت كسب مى‏كند، و نه بيش از آن. اين حاقّ مفهوم حكومت در نهج البلاغه است.

بنابراين تعبير، حكومت در نهج البلاغه، هيچ نشانه و اشاره‏اى از سلطه‏گرى ندارد.

هيچ بهانه‏اى براى امتياز طلبى ندارد. از آن طرف، مردم به تعبير نهج البلاغه رعيت‏اند.

رعيت يعنى جمعى كه رعايت و مراقبت آنان، و حفاظت و حراست آنان بر دوش ولىّ امر است. البته مراقبت و حفاظت، يك وقت نسبت به يك موجود بيجان است، كه اين يك مفهوم دارد، و يك وقت مربوط به حيوانات است و اين هم يك معنا دارد. اما حراست و حفاظت، گاهى مربوط به انسانها است، يعنى انسان با همه ابعاد شخصيتش، با آزاديخواهيش، با افزايش طلبى معنويش، با امكان تعالى و اعتلاى روحيش، با آرمانها و اهداف والا و شريفش، اينها را به عنوان يك مجموعه در نظر بگيريد، انسانها با همه اين مجموعه بايد مورد رعايت قرار بگيرند.

اين همان چيزى است كه در فرهنگ اسلامىدر طول زمانها مورد ملاحظه بوده است. كميت اسدى مى‏گويد:

  • ساست لا كمن يرعى النّاس سواء و رعية الأنعام 1

  • سواء و رعية الأنعام 1 سواء و رعية الأنعام 1


سياستمدارانى كه مراعات انسانها را مانند مراعات حيوانها در نظر نمى‏گيرند. يعنى انسان با انسانيتش بايد مراعات بشود. اين، مفهوم رعيت و تعبير از مردم در نهج البلاغه است.

به طور خلاصه، وقتى در نهج البلاغه در جستجوى مفهوم حكومت هستيم، از طرفى مى‏بينيم آنكه در رأس حكومت است، والى است، ولىّ امر است، متصدى كارهاى مردم است، وظيفه‏دار و مكلّف به تكليف مهمىاست، انسانى است كه بيشترين بار و سنگين‏ترين مسؤوليت بر دوش اوست. اما در سوى ديگر، مردم قرار

/ 45