حكومت حق است يا تكليف - بازگشت به نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بازگشت به نهج البلاغه - نسخه متنی

سیدعلی حسینی خامنه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 19

اهل بيت وارد شده است، آن ارزشهاى معنوى كه ملاك حكومت هستند بيان شده‏اند.

اما اين ارزشها به تنهايى، چنانكه گفتيم، مايه تحقق حكومت نيست، بلكه بيعت مردم هم شرط است:

«انّه بايعنى القوم الّذين بايعوا ابا بكر و عمر و عثمان على ما بايعوهم عليه، فلم يكن للشّاهد ان يختار و لا للغائب ان يردّ، و انّما الشّورى للمهاجرين و الانصار، فان اجتمعوا على رجل و سمّوه اماما كان ذلك للّه رضى» 9.

(مى‏فرمايد: اگر مهاجر و انصار جمع بشوند و كسى را پيشواى خود بدانند و به امامت او گردن بنهند، خدا بر اين راضى است). بيعت، منجّز كننده حق خلافت است.

آن ارزش‏ها وقتى مى‏تواند فعلا و عملا كسى را به مقام ولايت امر برساند كه مردم هم او را بپذيرند و قبول كنند.

حكومت حق است يا تكليف

مسأله ديگرى كه در نهج البلاغه بسيار حائز اهميت است، اين است كه آيا حكومت،

يك حق است يا يك تكليف و امير المؤمنين عليه السلام در بيانى خلاصه و موجز،

حكومت را هم يك حق مى‏داند و هم يك تكليف. به اين ترتيب نيست كه هر كسى كه برايش شرايط توليت امور مردم فراهم شد و توانست به نحوى با كسب وجاهت، با تبليغ، با كارها و شيوه‏هايى كه معمولا طالبان قدرت خوب مى‏دانند آن شيوه‏ها را انجام بدهند، نظر مردم را جلب كند و بتواند حكومت كند. وقتى حكومت، حكومت حق است، اين حق متعلق به كسان معينى است، و اين به معناى آن نيست كه يك طبقه،

طبقه ممتازند. زيرا كه در جامعه اسلامى، همه فرصت آن را دارند كه خود را به آن زيورها بيارايند. همه مى‏توانند كه آن شرايط را براى خود كسب كنند. البته در دوران بعد از پيامبر اكرم صلى اللّه عليه و آله و سلم يك فصل استثنايى وجود دارد. اما نهج البلاغه بيان خودش را به صورت عامّ ارائه مى‏دهد و به اين حق بارها و بارها اشاره مى‏كند. امام عليه السلام در اوايل خلافت، در خطبه معروف شقشقيّه مى‏فرمايد:

«و انّه ليعلم انّ محلّى منها محلّ القطب من الرّحى، ينحدر عنّى السّيل و لا يرقى الىّ الطّير.» 10 (مى‏فرمايد جايگاه من در خلافت، جايگاه ميله محور سنگ آسيا است.) درباره روزى كه در شوراى شش نفرى با عثمان بيعت كردند، مى‏فرمايد:

/ 45