قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (26) تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ (27)
26- بگو:" بارالها! مالك حكومتها تويى، به هر كس بخواهى، حكومت مىبخشى، و از هر كس بخواهى، حكومت را مىگيرى، هر كس را بخواهى، عزت مىدهى، و هر كه را بخواهى خوار مىكنى. تمام خوبيها به دست توست، تو بر هر چيزى قادرى.
27- شب را در روز داخل مىكنى، و روز را در شب، و زنده را از مرده بيرون مىآورى، و مرده را از زنده، و به هر كس بخواهى، بدون حساب، روزى مىبخشى."
مفسر معروف" طبرسى" در" مجمع البيان" دو شان نزول براى آيه اول ذكر كرده است كه هر دو يك حقيقت را تعقيب مىكنند:
1- هنگامى كه پيغمبر اكرم (ص) مكه را فتح نمود، به مسلمانان نويد داد كه به زودى كشور ايران و روم نيز زير پرچم اسلام قرار خواهد گرفت، منافقان كه دلهايشان به نور ايمان روشن نشده بود و روح اسلام را درك نكرده بودند، اين مطلب را اغراقآميز تلقى كرده و با تعجب گفتند: محمد (ص) به مدينه و مكه قانع نيست و طمع در فتح ايران و روم دارد در اين هنگام، آيه اول نازل شد.