وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَكُمْ فِيها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ (61)
61- و به سوى (قوم) ثمود برادرشان صالح را فرستاديم، گفت: اى قوم من! اللَّه را پرستش كنيد كه معبودى جز او براى شما نيست، او است كه شما را از زمين آفريد و آبادى آن را به شما واگذار نمود، از او آمرزش بطلبيد سپس به سوى از باز گرديد كه پروردگارم (به بندگان خود) نزديك و اجابت كننده (تقاضاهاى آنها) است.
سر گذشت قوم عاد با تمام درسهاى عبرت انگيزش به طور فشرده پايان يافت و اكنون نوبت قوم ثمود است، همان جمعيتى كه طبق نقل تواريخ در سرزمين وادى القرى در ميان مدينه و شام زندگى داشتند.
باز در اينجا مىبينيم كه قرآن مجيد هنگامى كه سخن از پيامبر آنها صالح مىگويد به عنوان" برادر" از او ياد مىكند، چه تعبيرى از اين رساتر و زيباتر كه به قسمتى از محتواى آن در تفسير آيات گذشته اشاره كرديم: برادرى دلسوز و مهربان كه جز خير خواهى هدف ديگرى ندارد." ما به سوى قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم" (وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً) باز مىبينيم برنامه صالح همان برنامه اصولى همه پيامبران است، برنامهاى كه از" توحيد" و نفى هر گونه شرك و بت پرستى كه خمير مايه تمام رنجهاى بشر است، آغاز مىشود.