تفسیر نمونه

ناصر مکارم شیرازی

جلد 9 -صفحه : 440/ 63
نمايش فراداده

يُبْصِرُونَ).

در حقيقت از كار انداختن اين دو وسيله مؤثر براى درك حقايق سبب شد كه هم خودشان به گمراهى بيفتند و هم ديگران را به گمراهى بكشانند چرا كه حق و حقيقت را جز با چشم باز و گوش شنوا نمى‏توان درك كرد.

جالب توجه اينكه در اين جمله مى‏خوانيم آنها توانايى شنيدن (حق را) نداشتند، اين تعبير اشاره به اين واقعيت است كه براى آنها شنيدن سخنان حق آن قدر سنگين و ثقيل است كه گويى اصلا توانايى شنيدن حق را ندارند، اين تعبير درست به اين مى‏ماند كه مى‏گوئيم شخص عاشق نمى‏تواند سخن از عيب معشوق خود را بشنود.

بديهى است اين عدم توانايى درك حقايق كه نتيجه لجاجت شديد و دشمنى آنان با حق و حقيقت است، از آنها سلب مسئوليت نمى‏كند، و به اصطلاح اين همان چيزى است كه خودشان اسباب آن را فراهم ساخته‏اند در حالى كه مى‏توانستند اين حالت را از خود دور كنند چرا كه قدرت بر سبب، قدرت بر مسبب است.

آيه بعد محصول تمام تلاشها و كوششهاى نادرست آنها را در يك جمله بيان مى‏كند و مى‏گويد:" اينها همان كسانى هستند كه سرمايه وجود خود را از دست داده و ورشكست شدند" (أُولئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ).

و اين بزرگترين خسارتى است كه ممكن است دامنگير انسانى شود كه موجوديت انسانى خويش را از دست دهد، سپس اضافه مى‏كند آنها به معبودهايى دروغين دل بسته بودند" اما سر انجام تمام اين معبودهاى ساختگى گم شدند و از نظرشان محو گشتند" (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ).

آخرين آيه مورد بحث حكم نهايى سرنوشت آنها را به صورت قاطعى چنين‏