يكى از مريدان نزد پير مرشد خود آمد و گفت: «چه كنم كه از دست مردم در رنج مىباشم! آنها زياد نزد من مىآيند و وقت عزيز مرا مىگيرند»
پير مرشد به او گفت: «به اين دستور عمل كن تا از دور تو پراكنده گردند و آن اينكه: به فقيران آنها قرض بده و از ثروتمندان آنها چيزى را بخواه» (در اين صورت فقيران بر اثر نداشتن پول براى اداى قرض و ثروتمندان از ترس پول دادن، نزد تو نيايند و اطرافيان خلوت گردد.)