تعطيل كنند و به تحصيل ابزار حيات بپردازند و در اين چهار ماه، بازارهاى خود را در مكه و حوالى آن داير كنند و به دادوستد مشغول شوند.
جاى گفتگو نيست كه، تحريم جنگ در اين چهار ماه به هر منظورى بوده قانون مفيد و سودمندى بوده، كه عموم طبقات از آن بهرهمند ميشدند، ولى گاه عللى پيش ميآمد كه يغماگران و جاهطلبان و سودخواهان به تحريف آن پرداخته و جاى ماههاى حرام را تبديل ميكردند.
گروه خونخوارى كه تشنه ريختن خون قبايل همجوار خود بودند، گاهى تاب نميآوردند كه سه ماه بهطور متوالى دست از خونريزى بردارند و دست روى دست بگذارند و دشمنان خود را كنار خود ببينند لذا با دادن مبلغ مختصرى به متصديان كعبه، آنها را وادار ميكردند كه جاى ماههاى حرام را عوض كنند و محرم را بهجاى صفر و دومى را به جاى اولى بهحساب آورند و گاهى خود اعراب، مباشر اين كار ميشدند و در منى اعلام ميكردند كه ماههاى حرام را تأخير انداخته و در ماه محرم، امن و امان را از دشمن برميدارند و به جاى آن در ماه صفر جنگ را تحريم خواهند نمود و نام اين عمل را در زبان عرب «نسيء» (تأخير انداختن) ميگفتند.
گاهى گفته ميشود كه علل ديگرى نيز براى اين تبديل بوده است؛ مثلاً به منظور اينكه فصول تجارت با ماههاى حرام تطبيق كند و تجارت و رفت و آمد كاروان كه در فصل معينى انجام ميگرفت، مواجه با امنيت گردد، جاى ماههاى حرام را عوض نموده تا بهرهبردارى بيشترى از آن بنمايند.
برخى از مفسران ميگويند: مقصود از «نسيء» تأخير انداختن ماه حج بود. از آنجا كه ميخواستند كه در تمام ماههاى سال حج كنند، يكسال در ماه ذيحجه حج مينمودند سال دوم در ماه محرم، سال سوم در صفر و همچنين....
تاريخ نويسان براى «نسيء» اقسامى ذكركردهاند، كه شناسايى آن براى ما چندان لزومى ندارد.