بهوسيله روحى از جانب خود مؤيد كرده است».
اين آيه ـ كه در سال دوم و يا سوم هجرت نازل گرديده ـ روشن ميسازد برقرارى روابط ظاهرى و معنوى با مشرك در آغاز اسلام تا چه رسد به سال نهم ـ كه سال نزول سوره توبه است ـ ممنوع بوده است و آيات 133-144 سوره نساء به همين مضمون هستند و بيشتر مفسران ميگويند سوره نساء در آغاز هجرت نازل شدهاست.
2. در سوره منافقون كه به عقيده بيشتر مفسران در سال ششم هجرت نازل گرديده، استغفار و طلب آمرزش در حقّ مشركان را امر لغو و بياثر معرفى كرده و وجود و عدم آن را يكسان دانسته و به پيامبر گرامى خود چنين خطاب كرده است:
«سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللّهُ لَهُم؛1
در حق مشركان طلب آمرزش بكنى يا نكنى، يكسان است. خداوند هرگز آنها را نخواهد آمرزيد».
نتيجه مطالعه اين آيهها اين ميشود كه مودّت و دوستى با مشرك و دعا در حقّ آنها از آغاز هجرت ممنوع بوده و روشن ميشود كه طلب مغفرت درباره آنها، كوچكترين سودى بهحالشان نخواهد داشت.
محدثان معروف جهان تسنّن، بخارى و مسلم، در صحيحهاى خود بهسندى كه منتهى به سعيدبن مسيب ميشود روايتى در شأن نزول آيه، نقل و بيشتر مفسران از آنها پيروى نمودهاند و براى آيندگان، سند تاريخى محكمى بر كفر ابوطالب بهشمار آمدهاست. اكنون ترجمه متن روايت:
مرگ ابوطالب فرارسيد. ابوجهل و عبداللّه بن ابياميه در كنار بستر وى حاضر بودند، پيامبر رو به عموى خود كرد و فرمود: عموجان! بگو لااله الااللّه تا من پيش خداوند براى تو احتجاج كنم. ابوجهل و ديگران رو به ابوطالب كردند و گفتند:
1. براى آگاهى از آياتيكه در اين قسمت نازل شده براى نمونه ر.ك: آلعمران (3) آيه 28؛ توبه (9) آيات 23و80.