در سرزمین تبوک

جعفر سبحانی‏

نسخه متنی -صفحه : 293/ 33
نمايش فراداده

‌ انگيزه‏هاى مادى و معنوى، انسان را به سوى نبرد و جنگ مي‏كشد و چه بسا در اين راه جانبازى و فداكاري‏نشان دهد، ولى قدرت تحرك انگيزه‏هاى معنوى، مانند پاسدارى از حريم عقايد بيش از انگيزه مادى است. خصوصا اگر فرض كنيم كه وى، عقيده خود را مولود وحى بداند به‏طور مسلم به داورى تاريخ، پايدارى انسان در حفظ چنين عقيده‏اى شديدتر و سخت‏تر خواهد بود.

انگيزه پيامبران براى جهاد در راه خدا، انگيزه‏اى معنوى و آن، جهاد و پاك‏سازى محيط از شرك و دوگانه‏پرستى و اخلاق نكوهيده بوده است.

از اين جهت هر موقع مشركى از فرمانده اسلام بخواهد كه به او اجازه دهد تا برهان نبوت و دلايل برانگيختگى پيامبر را از جانب خدا، بررسى كند و از نزديك سخن خدا را، كه برهان رسالت و اعجاز جاويد اوست، بشنود، بايد با درخواست مشروع او فورا موافقت كند، چه بسا ممكن است، او با شنيدن سخن خدا منقلب گردد و به صفوف مسلمانان بپيوندد. از اين رو نه تنها پيامبر بايد با درخواست او موافقت كند بلكه بايد حفظ جان او را تعهد كند و اگر پس از شنيدن سخن حق به صفوف مسلمان نپيوست او را به جايگاه نخست خود بازگرداند، تا هم به تعهد خود عمل كرده‏باشد و هم راه را براى ديگران باز بگذارد و اين خود نشانه جوانمردى و آزادى و واقع‏بينى اسلام است كه فردى را، كه گام در طريق كشف حقيقت مي‏نهد، شايسته دستگيرى مي‏داند و تمام شرايط هدايت او را فراهم مي‏سازد.

درست است كه در آيه پنجم به قتل و محاصره مشركان دستور مي‏دهد، ولى آيه مورد بحث، دنبال كنندگان حقيقت را استثنا نموده وبه همگى آنان امان مي‏دهد.

نكات آيه

1. الفاظ «اسْتَجارَك» و «أَجِرْ» از ماده «جار» به معناى همسايه گرفته شده است و مقصود از آنها پناه دادن‏است؛ زيرا رسم عرب اين بود كه از همسايه حمايت مي‏كرد و گاهى به حامى، «جار» مي‏گفتند. حتى در خود قرآن كلمه «جار» به معناى كمك و