«قرآن مجيد» در عين اينكه مشتمل بر معارف الهى و اصول ديانت حقه است، حاوى قوانين جامع و عادلانه است كه براى تاءمين سعادت دنيا و آخرت و تنظيم امور معاش و معاد و تكميل مدارج ترقى و تعالى فرد و اجتماع و تضمين حقوقِ جميع طبقات و حفظ مساواتِ حقوقى بين افراد تشريع شده است.
و با اينكه شامل قوانين كشورى، لشكرى، سياسى، قضائى، جنائى، جزائى، اقتصادى، بازرگانى، امور معاشرتى، زناشوئى، خانه دارى، تربيت اولاد، و غير اينهاست، متضمن مصالح فرد و اجتماع و موافق فطرت و عقل سليم است و هرچه سطح افكار بشر بالا رود و مراحل علمى بيشترى را طى كند، حكم و مصالح قوانين «قرآن» روشن تر و احتياج بشر به اجراء آنها فزونتر مىگردد.
بشر عادى هرچند مراحل دانش را بپيمايد و مكتبها و استادان حقوق را ديده و كتب و رسائل آنها را مطالعه و بررسى كرده باشد نمى تواند قوانينى وضع كند كه اولاً: براى رفع احتياجات جامعه بشر در هر دوره و زمانى صلاحيت داشته باشد. و ثانيا: معارض با قوانين ديگر نبوده باشد.
و ثالثا: نقص و ايرادى به آنها وارد نشود.
(اين موضوع امروز در نوع ممالك متمدن متداول است، دوره به دوره مجالسى تشكيل و نمايندگانى انتخاب و درباره موضوعات مختلفه قوانينى وضع مىنمايند.
دوره ديگر به مفاسد و مضار آن قانون يا نقص آن و يا تعارض آن با قوانين ديگر برخورد نموده، آن را نقض و قانون ديگرى وضع مىكنند و چه بسا قانونى را چند مرتبه وضع و نقض و جرح و تعديل مىنمايند). تا چه رسد به فردى كه مكتبى نرفته و مدرسى ومعلمى نديده، و درس حقوق نخوانده باشد.
و اين خود دليل قاطعى است بر اينكه «قرآن» از جانب خداوند منان بر قلب پيغمبر اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم القاء شده و گرنه چگونه مىتواند، بشرى كه درس نخوانده و مدرس نديده و ميان جامعه اى كه بهره اى از علم و دانش نداشته اند مىزيسته و در مدت بيست و سه سال دعوت خود، همه اش گرفتار شكنجه و آزار و جنگ و جدال و هزاران گرفتارى هاى ديگر بوده، چنين قوانينى وضع و تشريع نمايد كه عقول دانشمندان دنيا را متحير سازد و همه سر تعظيم در مقابل آن فرود بياورند.
حقيقتا اگر روزى جامعه بشر عناد و عصبيّت و تقليد و هوا پرستى را كنار گذارند و قوانين «قرآن» را مورد اجرا، نهند آن مدينه فاضله اى كه آرزوى ديرينه فلاسفه و دانشمندان، بلكه عموم طبقات بشر بوده در خارج تحقق خواهد يافت،
همه بدبختيها و گرفتارى ها و بيچارگى ها و جنگها و خون ريزى ها، و اضطراب و وحشتها و هزاران مفاسد ديگر از ميان جامعه رخت بر بسته و سعادت و صميميّت و اتحاد و يگانگى و اخوت و برادرى وبرابرى و مودّت و رحم و عاطفه و بالجمله همه خوبيها و محاسن جايگزين آنها خواهند شد.
هدف «قرآن» و علّت بعثت پيغمبر اسلام صلّى الله عليه وآله وسلّم تتميم مكارم اخلاق و تاءسيس كارخانه آدم سازى و افتتاح مكتب اخلاق بوده كه مىفرمايد:
انى بُعِثْتُ لاُِتَمِّمَ مَكارِم الاَْخْلاق. و مكتبى را كه «قرآن» تاءسيس فرموده مانند: بعض مكاتب فلاسفه، مكتب تئورى و فرضى نبود.
بلكه مكتب عمل و تحقق دادن به اخلاق حسنه و ملكات فاضله و صفات شايسته در خارج بوده. و از همين جهت در مدّت كمى توانست مردانى را تربيت كند كه از لحاظ اخلاق و برادرى و برابرى، گذشت و صميميّت و ساير صفات برجسته، موجب حيرت جهانيان و واقعا در خور ستايش و ثنا باشند و در خود «قرآن» در توصيف آنان سُخن بسيار فرموده.
بالجمله اگر كسى به دقّت در دستورات اخلاقى «قرآن» بنگرد و سپس تاءثير شگفت آورى را كه اين دستورات به مسلمين صدر اسلام بخشيد، بررسى و مطالعه نمايد، اذعان و اعتراف مىكند كه اين كتاب از جانب خداوند حكيم و مربّى و پروردگار جهانيان است كه تربيت تكوينى و تشريعى آنان لايق بشاءن اوست.(7)