عقائد اسلامی در پرتو قرآن عقل و حدیث

جعفر سبحانی‏

نسخه متنی -صفحه : 326/ 122
نمايش فراداده

خدا و پيامبران (2)

درس 49: چگونه معجزه را از غير آن تميز دهيم

هر گاه سخن از اعجاز به ميان مى آيد و گفته مى شود كه معجزه يك نوع امر خارق العاده اى است كه از حدود توانايى ديگران بيرون است، بى درنگ سؤالى به شرح زير مطرح مى گردد:.

چگونه معجزه را از ديگر خارق عادت ها تميز دهيم، زيرا مرتاضان و ساحران نيز كارهاى شگفت انگيزى كه از حدود قوانين عادى بيرون است و اعجاب و شگفتى ديگران را بر مى انگيزد انجام مى دهند و ساحران و جادوگران با تصرف در مشاعر عقلى اشخاص، امورى را كه حقيقت ندارد به صورت يك امر واقعى جلوه مى دهند و حقه بازان با تردستى خاصى معركه هايى را برپا مى كنند؛ در اين صورت ما چگونه اعجاز را از سحر، جادو، رياضت و تردستى تميز دهيم و به راستى اين قسمت، از نقاط حساس بحث اعجاز است.

براى تميز و شناسايى معجزه از ديگر خوارق عادات، نشانه هايى وجود دارد كه در پرتو آنها مى توان حق را از باطل و معجزه را از سحر، تميز داد اينك بيان اين طرق:.

1. نيروى مرموزى كه مرتاضان و جادوگران و حقه بازان به آن مجهزند، نتيجه مستقيم آموزش ها و پرورش هايى است كه زير نظر استادان فن انجام مى دهند، و همه آنها استاد ديده و مكتب رفته اند، آنان ساليان درازى به تعليم و تمرين پرداخته تا توانسته اند به اين ويژگى برسند.

آن مرتاض هندى كه روى ميخ هاى تيز مى خوابد و سنگ هاى بزرگ را روى سينه او مى شكنند، روز نخست يك فرد معمولى بوده و در پرتو رياضت و تمرين هاى زياد، روح قوى و نيرومندى پيدا كرده و به اصطلاح امروز، واجد نيروى مرموزى گرديده است كه بدن خود را از تأثير اين عوامل باز مى دارد و اين عوامل روى بدن او اثر نمى گذارد.

ساحران و عياران مدت متمادى در مكتب استادان سحر درس مى آموزند و پس از تمرين هاى خاصى به هنرنمايى مى پردازند، تعليم و تمرين اساس رياضت و جادوگرى است، ولى اعجاز پيامبران جنبه ابداعى دارد و كوچك ترين سابقه تعليم و تمرينى در كارهاى آنها نيست و تاريخچه زندگى آنها بهترين گواه اين ادعاست.

2. اعمال شگفت انگيز مرتاضان و ساحران، قابل معارضه و مقابله است، زيرا از آن جا كه مبادى آن، تعليم و تمرين مى باشد، ديگر مرتاضان و ساحران نيز قدرت بر انجام همان عمل را دارند؛ مثلاً يكى از كارهاى مرتاضان اين است كه يك ماه با خوردن يك بادام، زنده بمانند و يا مدت ها در يك جعبه در بسته و بدون هوا به سر ببرند و چون همه اين كارها از مجراى تعليم و تمرين است، ديگران نيز مى توانند از همان طريق وارد شده و مانند آنان هنرنمايى كنند.

3. مرتاضان و جادوگران هرگز مردم را به مقابله و معارضه دعوت نكرده اند و به اصطلاح در برنامه زندگى آنها (تحدى) نيست، زيرا مى دانند اگر تحدى كنند بى درنگ منكوب و سركوب مى شوند و در محيط رياضت و سحر نمونه كار آنان فراوان پيدا مى شود.

از آن جا كه در هيچ دوره اى ساحر و جادوگر منحصر به يك فرد نبوده و هم اكنون نيز در محيط هند كه رياضت و سحر رونق خود را از دست نداده است بازيگران اين صحنه ها بى شمار و فراوان هستند، از اين نظر مرتاضان و جادوگران دعوى تحدى و مقابله طلبى ندارند، ولى پيامبران و دارندگان اعجاز همواره مردم را به تحدى و مقابله دعوت مى نمايند و از روز نخست اعلام مى دارند كه شما توانايى مقابله با آن را نداريد و قرآن كه معجزه باقى پيامبر اسلام است به طور آشكار دعوت به تحدى مى نمايد و مى فرمايد:.

قُل لَئن اجتَمَعَت الاِنسُ وَ الجنُّ عَلى اَن يأتُوا بِمِثلِ هذا القُرآنِ لا يَأتونَ بِمِثْلِهِ وَ لَو كانَ بَعضُهُم لِبعضٍ ظَهيراً؛(1).

بگو: اگر انس و جن اتفاق كنند كه مانند اين قرآن را بياورند همانند آن را نخواهند آورد، هر چند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند.

و اگر روزى گروهى از روى عناد و لجاج به تحدى بپردازند و بخواهند با معجزات معارضه نمايند فوراً با شكست فاحشى روبه رو شده عقب نشينى مى نمايند.

موسى بن عمران با معجزات خود وارد ميدان مبارزه شد و فرعون خيره سر، به گمان اين كه آيات موسى از قماش سحر ساحران است، جادوگران را دور خود گرد آورد و به آنان وعده بذل و بخشش داد، ولى موسى قبلاً به آنان اخطار كرد كه:.

ما جِئتُم بِهِ السِحرَ اِنَّ اذ سَيُبطِلُه؛(2).

آن چه شما به ميدان مبارزه آورديد همگى از نوع سحر است و خداوند همه را باطل مى سازد.

چيزى نگذشت كه نخستين كسانى كه در صف مقدم مبارزه بودند، نخستين كسانى شدند كه به او ايمان آوردند، زيرا از آن جا كه آنان اهل فن و استاد سحر بودند دانستند كه آيات موسى از قماش سحر نيست، بلكه آيات الهى است كه به وى اعطا شده است و علت اين كه جادوگران در صحنه مبارزه شكست مى خوردند روشن است، زيرا تكيه گاه مرتاضان و جادوگران جز نيروى محدود انسانى چيز ديگرى نبود. از اين نظر جادوگران هرچه كنند كارهاى آنها از چهارچوب نيروى انسانى تجاوز نمى كند، ولى پيامبران به قدرت نامحدود الهى تكيه دارند و از آن قدرت بى پايان بهره مند مى شوند.

4. پيامبران همواره داراى اهداف عالى انسانى اند و مردم را به فضايل انسانى و سجاياى اخلاقى كه ضامن سعادت و نيك فرجامى آنان است دعوت مى كنند و اساس مكتب آنها را خداپرستى و اعتقاد به روز رستاخيز و دعوت به صداقت و شرافت، نيكى و جوانمردى، تقوا و عفت، عدالت و مراعات حقوق، ادب و اخلاق و... تشكيل مى دهد، ولى هرگز مرتاضان و ساحران داراى چنين اهدافى نبوده و نخواهند بود. آنان فقط براى جلب قلوب مردم و به دست آوردن پول و شهرت، دست به چنين كارهايى مى زنند؛ برخى را ديده ايم كه يك عمر رنج مى برند و جان خود را در چهارچوب رياضت حبس مى كنند تا از اين طريق شهره آفاق شوند و در ميان مردم انگشت نما گردند، و تا كنون در طول حيات بشر، ديده نشده كه جادوگر و يا مرتاضى يك مكتب اخلاقى و يا اجتماعى از خود به يادگار بگذارد، بلكه همواره از اين معانى به كلى بى خبر بوده و اين مفاهيم عالى را باور نكرده اند.

راز اين مطلب كاملاً روشن است، زيرا پيامبران انسان هاى برگزيده اى هستند كه از طرف خدا براى هدايت مردم به راه حق و حقيقت مبعوث شده اند و بايد داراى چنين اهداف عالى و مكتب ارجمندى باشند، ولى ديگران رابطه خود را از خدا گسسته و طوق بندگى نفس، به گردن نهاده اند و تشنه نيل به مقاصد پوچ مادى اند و از يك چنين جمعيت نمى توان چنين انتظارى داشت.

5. پيامبران از نظر روحيه و اخلاق و ملكات با مرتاضان و ساحران در دو قطب مخالف قرار دارند، پيامبران آسمانى داراى صفات حميده و ملكات عالى انسانى اند و در طول تاريخ زندگى آنها نقطه تاريك و زننده اى وجود ندارد؛ ولى گروه مقابل نوعاً افرادى لا ابالى و دور از فضايل انسانى هستند و اگر كسى چند جلسه با آنها معاشرت كند به درون تاريك آنان پى مى برد و از خلال افعال و گفتارشان روحيه آنها را به دست مى آورد..