در خواهد يافت، كه كتابهاى آنان را ديده و شهرها را گردش كرده و خود اهل دانش و هوش باشد.
[نقشههائى كه من آوردهام با كوشش بسيار، پس از ديدن چندين نقشه ساختهام:
الف) يكى از آنها نقشهاى چهار گوشه بود، در خزانه پادشاه خاوران كه بر روى كاغذ كشيده شده، ولى من بدان اعتماد نكردم.
ب) ديگرى نيز بر كرباسى چهار گوشه نزد ابو القاسم بن انماطى در نيشابور ديدم.
ج) اما آنچه ابراهيم فارسى كشيده بود از همه به حقيقت نزديكتر مىبود، هر چند كه آن نيز نادرستىهائى مىداشت.
د) پيرى را نيز در سرخس ديدم كه نقشهاى مفصل از كشورهاى كفر و اسلام كشيده جز اندكى همه را نادرست كشيده بود. پرسيدم:
آيا بجائى سفر كردهاى؟ گفت: از سرخس بيرون نشدهام. گفتم: شنيده بودم، كسانى گزارش سرزمينها را از روى شنيدهها نوشته و آشفته كردهاند، ولى نديده بودم جز تو كسى نقشه ناديده بكشد].
تازه من خود را از لغزش و كتابم را از نادرستى مبرّى، و سالم از زيادى و كمبود نمىشمرم و بهر حال دور از نقص نمىبينم.
سپس: گزارشهاى من براى موضوعهائى كه در ديباچه نويد دادهام گوناگون است و در همه سرزمينها يكسان نخواهد بود. زيرا كه من آنچه را بدانم خواهم نگاشت، و اين دانش نه به قياس است تا هماهنگ گردد، بلكه بسايد موضوعهايش را با ديدن و شنيدن فراهم ساخت.