زير خاك پنهان كرديد به اندازه كشتن يك شتر و قطعه قطعه كردن گوشت آن كنار گورم بنشينيد تا با شما انس بگيرم.
اگر بگويى: ياران معتزلى تو در مورد عمرو عاص چه مىگويند مىگويم آنان نسبت به هر كس كه در جنگ صفين حضور داشته و با على (عليه السلام) جنگ كرده است همان گونه حكم مىكنند كه بر ستمگرى كه بر امام عادل خروج كرده باشد. و مذهب و اعتقاد آنها [معتزلىها] در مورد كسى كه مرتكب گناه كبيره شود و توبه نكند معلوم است. و اگر بگويى در اين اخبارى كه نقل كردى چيزى كه دليل بر توبه او باشد وجود ندارد نظير اين سخن او كه «پروردگارا سركش نيستم بلكه آمرزشخواهم» و «خدايا هر چه مىخواهى از من بگير تا راضى شوى» و اين گفتار او كه «پروردگارا فرمان دادى سرپيچى كردم و نهى فرمودى و مرتكب آن كار شدم» و آيا اين سخنان اعتراف به گناه و پشيمانى و به معنى توبه نيست مىگويم: اين گفتار خداوند متعال كه مىفرمايد «براى آنانى كه گناهان را تا هنگامى كه مرگ يكى از ايشان فرا مىرسد انجام مىدهد و آنگاه مىگويد هم اكنون توبه مىكنم، توبهيى نخواهد بود» مانع آن است كه اين گونه سخنان توبه باشد، وانگهى شرطها و اركان توبه معلوم است و اين اعتراف و اظهار تأسف ارزشى ندارد و توبه شمرده نمىشود.
شيخ ما ابو عبد الله مىگويد: نخستين كسانى كه اعتقاد به ارجاء محض پيدا كردند معاويه و عمرو عاص بودند كه به باطل مىپنداشتند معصيت در صورتى كه مرتكب آن ايمان داشته باشد زيانى نمىرساند و به همين سبب معاويه در پاسخ كسى كه به او گفت: با كسى جنگ كردى و عملى را مرتكب شدى كه خود مىدانى. گفت: من به اين گفتار خداوند وثوق كردم كه فرموده است: «همانا خداوند همه گناهان را مىآمرزد»، سخن عمرو عاص هم به پسر خود كه گفته است: «مهمتر از آن را كه شهادت دادن به لا اله الا الله است رها كردهاى» به همين معنى اشاره دارد.
اما اين سخن عمرو عاص كه درباره على السلام به مردم شام گفته است «در او