اداى حق خداوند زبان خود را در مورد پند دادن به تو مىگشايم و چيزى مىگويم كه زبانها از گفتن آن فرو مانده است. همانا گروهى تو را زير چتر حمايت خود گرفتهاند كه براى خويشتن هم بدى را برگزيدهاند، بدين معنى كه دين خود را به دنياى خود فروختهاند، آنان با آخرت در ستيزند و با دنيا در آشتى. تو در مورد آنچه خدايت در آن امين دانسته است از ايشان در امان مباش، آنان امانت را نابود مىكنند و كار دين و امت را به تباهى مىكشند. تو نسبت به آنچه ايشان انجام مىدهند مسئولى و ايشان از آنچه تو مىكنى باز پرسيده نمىشوند. دنياى ايشان را با تباهى آخرت خويش آباد مكن كه مغبونتر مردم كسى است كه آخرت خود را به دنياى ديگران بفروشد. سليمان گفت: اى اعرابى تو شتابان زبان خود را كه برندهتر از شمشير توست بر ما كشيدى. گفت: آرى چنان كردم ولى به سود تو نه به زيان تو.
فاعل الخير خير منه، و فاعل الشر شر منه. «انجام دهنده كار خير از خود خير بهتر است و انجام دهنده كار شر از خود شر بدتر است.» ابن ابى الحديد در شرح اين سخن چنين مىگويد: من اين سخن و معنى آن را به نظم سرودهام و ضمن اشعارى چنين گفتهام: «بهترين كالاها براى انسان مكرمت است كه هر گاه ديگر كالاهايش از ميان برود، آن رشد و نمو مىكند، خير پسنديده است و بهتر از آن انجام دهنده آن است و شر ناپسند است و بدتر از آن انجام دهنده آن است.» اگر بگويى چگونه ممكن است انجام دهنده خير از خير بهتر و انجام دهنده شر از شر بدتر باشد و حال آنكه انجام دهنده خير به سبب خير پسنديده و انجام دهنده شر به سبب شر نكوهيده است و با اين ترتيب خود خير و شر سبب ستايش و نكوهش است پس چگونه ممكن است انجام دهنده خير از خير بهتر و انجام دهنده شر از شر بدتر باشد مىگويم خير و شر به خودى خود دو چيز زنده نيستند بلكه عبارت از انجام دادن