جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید

محمود مهدوی دامغانی

جلد 7 -صفحه : 407/ 392
نمايش فراداده

اين معنى را با الفاظى نزديك به اين الفاظ حريرى گرفته و در مقامات حريرى چنين آورده است. «چه بسيار لقمه‏اى كه خورنده را چنان گرفتار بيمارى معده سازد كه او را از خوردنها باز دارد». و ابن علاف شاعر هم در مرثيه‏اى كه براى گربه خود سروده است همين معنى را گرفته و چنين سروده است: «خواستى جوجه بخورى و روزگار ترا با درماندگى نخورد اى كسى كه جوجه خوارى گرفتارش ساخت، واى بر تو، كاش به خوردن پيه و گوشت خشكيده بسنده مى‏كردى. چه بسا لقمه كه چون به معده آزمند مى‏رسد جانش را از كالبدش بيرون مى‏كشد.»

شگفتى‏هايى از پرخورها

ابن عياش منتوف كه از اشخاص پر خور بود با منصور دوانيقى شوخى مى‏كرد و منصور او را تحمّل مى‏كرد، روزى براى همنشينان منصور مرغابى بريانى كه بسيار چرب بود آوردند، چون شروع به خوردن كردند، منصور گفت بيشتر بخوريد كه بسيار خوشمزه و معطر است. ابن عياش گفت: اى امير المؤمنين مى‏دانم غرض تو چيست، مى‏خواهى آنان را گرفتار درد معده سازى كه تا ده روزى چيزى نخورند.

و در مثل آمده است «پر خورى ابى خارجة»، و چنان بود كه عربى كنار در كعبه دعا مى‏كرد و مى‏گفت: خدايا مرگى چون مرگ ابو خارجه برسان. پرسيدند: مرگ او چگونه بوده است گفت: يك بره بريان خورد و يك مشك شير نوشيد پس از آن هم نبيذ آشاميد و چون حوضى آكنده شد و در آفتاب خوابيد و مرد و در حالى كه سير و