در مكتب اسلام و مذهب اهل بيت عليهم السلام پرسش دامنه اى فراخ دارد و برخلاف سيرت برخى از اهل حديث چون مالك بن انس كه پرسشهاى مربوط به عقايد و ذات و صفات خداوند را بدعت شمرده و با استناد به برخورد تند خليفه دوم با صبيغ كه از متشابهات قرآن مى پرسيد(30) پرسش از اين گونه مسائل مشكل و پيچيده قرآن را ناروا شمرده و بدان پاسخ نمى دادند (31) امامان اهل بيت پرسش درباره متشابهات قرآن و صفات خداوند را بدعت نشمرده و به پرسش گران پاسخ مى دادند. از رواياتى كه وجود دارد بر مى آيد و گواه بر اين مطلب اند كه از مسائل اعتقادى بويژه آيات مربوط به عرش كرسى لوح قلم قضا و قدر بارها از امامان پرسيده شده و در همه موارد پرسش گران با پاسخهاى در خور و شرح و تفسير آيات قرآن روبه رو شده اند.(32)
روشن است فهم و درك بشرى بسان ديگر تواناييهاى انسان محدود است و همه چيز در قالب انديشه بشر نمى گنجد و انسان نمى تواند به ژرفاى همه پنهانيها برسد رمز و راز بسيارى از معارف الهى مربوط به خداوند است و سرّ و اسرار بسيارى از احكام و دستورها را بايد از اهل بيت جويا شد بدين جهت در روايات دينى چنين آمده كه در ذات خداوند نينديشيد و در صفات و كارهاى خداوند فكر كنيد كه انديشه ورى در آن ره به جائى نمى برد و مرغ خرداز پريدن در آن وادى ناتوان است و تاكنون هيچ كس بدان راه نيافته و انديشه ورى در ذات خداوند جز بر سرگردانى چيزى نمى افزايد.
چه بسيار افراد كه پا از مرز انديشه فراتر نهادند و مى خواستند از همه رمز و راز هستى سر در آورند و بدون پيروى از راه انبيا با تكيه به دانش اندك خود جهان را بشناسند كه با همه نبوغ و قدرت انديشه گرفتار زندان بدبينى و انزوا شدند و به يأس فلسفى و پريشانگوئى و بدفرجامى دچار آمدند و كارشان به جنون و خودكشى انجاميد. ابوالعلاء معرى و بشار بن برد از ادباى معروف