(لاتسألوا عن اشياء ان تُبد لكم تسؤكم)(26) ناظر به پرسشهاى بى محتوا و بى نتيجه است و مردم را از پرسشهايى كه پاسخ آنها دردى را دوا نمى كند بلكه مكن است بر دامنه مشكلات فكرى آنان بيفزايد بازداشته است.امامان نيز در همان حال كه به پرسشهاى مفيد جواب مى دادند ياران را از پرسشهاى ناسودمند و غيرضرور باز مى داشتند.امام به يكى از ياران كه پرسيد: آيا رعد سخن مى گويد؟ فرمود:(از چيزهايى بپرس كه برايت مفيد است و چيزهاى غيرلازم را فروگذار.)(27)و يا زراره و محمد بن مسلم در اين كه آيا هوا مخلوق است يا خير اختلاف كردند. يكى از ياران موضوع را به امام صادق عليه السلام گزارش كرد و گفت: من در اين باره سرگردانم و شما كه اختلاف ياران را مى بينيد تكليف چيست؟ امام فرمود:(ليس هذا بخلاف يؤدى الى الكفر و الضلال.)(28)اين اختلافى نيست كه به كفر و گمراهى بينجامد.امامان در پاسخ كسانى كه از خَلق قرآن و يا قديم بودن آن كه جنجالهاى دامنه دارى در زمان مأمون عباسى بر سر آن بر پا شد مى پرسيدند مى فرمودند:(اين موضوع نه براى پرسش گر سودمند است و نه كسى وظيفه دارد آن را پاسخ گويد قرآن كلام خداست و بس.)(29)