اسلام به عنوان مكتبى كه در بسيارى از ارزشها و برنامه هاى فردى و اجتماعى با ديگر مكتبها در اساس راه جداگانه اى دارد رقيبان و دشمنان بسيارى نيز دارد و افزون بر استوار سازى خود براى از ميدان به در بردن اسلام و نابودى آن هم تلاش مى ورزند. بى گمان براى زمين گير كردن چنين دشمنان پر تلاش و پرتكاپو و در راه باطل خود پايدار و مقاوم بايد طرح و برنامه داشت. بر طرف كردن شبهه ها و ردّ دستاويزهاى اينان بدون آگاهى از انديشه هايى كه دارند و مى گسترانند و روى آنها پا مى فشرند ممكن نيست. متكلم اسلامى بدون اطلاع از تورات و انجيل و مانند مكتبهاى مادى و... نمى تواند آنها را نقد كند. در دوره صفويان كتابهاى تورات و انجيل به پارسى برگردانده شد و در دسترس حوزه ها قرار گرفت(54) و علماء با مطالعه و بررسى آنها به آگاهيهايى دست پيدا كردند اين خود آنان را در گفت وگوهاى گوناگونى كه در دوران صفوى و يا بعدها در دوره قاجاريان با مبلغان بيگانه رخ مى داد در جايگاهى والا قرار داده بود.علاّمه بلاغى از آن رو توانست كتاب مهم و مفيد خود: (الهدى الى دين المصطفى) را در نقد انديشه هاى يهوديان و مسيحيان بنويسد كه در منابع