از نظر دور نداشت. چه بساا يك سخن و پاسخ در يك زمان وسيله هدايت و همان سخن در جاى ديگر و براى افرادى ديگر سبب گمراهى باشد. منطقى كه يك شخص ساده را چه بسا هدايت كند اگر در برخورد با انسانى ديگر استفاده شود ممكن است كارگر نباشد. و به تعبير استاد يك كتاب در يك زمان سازوار ذوق عصر و زمان و سطح فكر مردم و وسيله هدايت بوده و همان كتاب در زمان ديگر چه بسا وسيله گمراهى باشد و بايد از كتابهاى گمراه كننده شمرده شود.(35) از اين روى امامان در موقع پاسخ به شبهه ها تواناييهاى فكرى پرسش گران در نظرمى گرفتند.
ابوبصير از امام صادق درباره رعد و برق مى پرسد امام به او پاسخ نمى دهد و در جلسه ديگر كه آن را از امام مى پرسد امام جواب مى دهد.(36)
و يا محمد بن مسلم مسأله اى از امام صادق پرسيد امام به او فرمود:
(اى محمد! چقدر تنت كوچك و پرسشت مشكل است ولى تو سزاوار و شايسته پاسخ هستى.)(37)
و يا امام صادق به سفيان ثورى كه از لوح و قلم پرسيد فرمود:
(اى پسر سعيد! اگر تو سزاوار و شايسته پاسخ نبودى به تو پاسخ نمى دادم.)(38)
استاد در بيان مسائل اسلامى و بررسى شبهه ها گنجايشها و زبان مخاطبان را در نظر مى گرفت و سازوار با عقل و خرد با مردم سخن مى گفت. در همان حال كه مطالب بلند فلسفى و كلامى را براى طلاب و دانشجويان به زبان علمى باز مى گفت همان نكته ها را در سخنرانيهاى عمومى براى مردم به زبان ساده تر طرح مى كرد. و اين شيوه تبليغ استاد از عوامل موفقيت استاد در روشن گرى و دفاع از مكتب بود.
در ديدگاه استاد مطهرى پرسشى