غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

جلد 1 -صفحه : 443/ 232
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 233

آن است در كفن او. و بهتر بلكه احوط اين است كه زكات را به ورثه ميت دهند تا ايشان از خود، ميت را كفن كنند هر گاه كفن كردن غير بر ميت ايشان، سخت باشد بر ايشان.

مسأله 22

تكفين مُحرم مثل غير مُحرم است پس ضرر ندارد پوشانيدن سر و روى او را. پس پوشيدن سر و روى، مثل طيب نيست به ميت مُحرم.

فصل نوزدهم در مستحبات كفن است‏

و آن چند امر است‏

اول‏

عمامه است از براى مردان. و كفايت مى‏كند مسمّاى آن به حسب طول و عرض. و بهتر آن است كه اين قدر باشد كه به پيچند دور سر ميت و دو طرف آن را از زير حنك او بياندازند بر سينه‏ى او، طرف راست را به طرف چپ سينه و طرف چپ را به طرف راست سينه.

دوم‏

مقنعه است از براى زنان عوض عمامه‏ى مردان و كفايت مى‏كند در آن نيز مسمّى.

سوم‏

لفّافه كه روى پستانهاى زن بگذارند و دو طرف آن را از پشت ببندند.

چهارم‏

خرقه كه وسط ميت را به آن ببندند، خواه ميت مرد باشد يا زن.

پنجم‏

خرقه‏ى ديگرى كه آن را «ران پيچ» گويند. و بهتر اين است كه طول آن به قدر سه ذراع و نيم و عرض آن به قدر يك شبر يا بيشتر باشد و او را ببندند از تهيگاه او، پس او را محكم به پچيند بر رانهاى او تا به زانو برسد آن وقت سر آن خرقه را فرو كنند ما بين دو پا به جانب ايمن.

ششم‏

لفّافه‏ى ديگر است بالاى لفّافه‏ى واجبه، و بهتر اين است كه برد يمانى باشد بلكه مستحب است لفّافه‏ى ثالثه خصوص در زن.

هفتم‏

آن كه مقدارى پنبه يا نحو آن ما بين پاهاى او گذارد بر وجهى كه عورت او را به پوشاند و قدرى حنوط هم بر آن به پاشد و با خوف آن كه چيزى از دبر او بيرون آيد، قدرى پنبه داخل آن كنند. و هم چنين در قبل زن و اگر بترسند از خروج خونى از بينى او، قدرى پنبه نيز در سوراخ او داخل نمايند.