غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

جلد 1 -صفحه : 443/ 86
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 87

نشست و آن شخص آن را بكشت و خونى از او بيرون آمد، آن خون محكوم به نجاست نخواهد بود مگر در وقتى كه علم پيدا كند كه اين همان خونى است كه از بدن او مكيده و الان هم مستند به او خواهد بود نه به پشه، پس در اين حال حكم او حكم خون زالو است.

[هشتم‏]

هشتم از مطهرات اسلام است و آن پاك كننده است بدن كافر و رطوبات متصله‏ى به آن را، مانند آب دهان و عرق و آب بينى و چركهاى بدن و اما نجاستهاى خارجى كه به بدن او رسيده و عين آن زائل شده، پس در پاك شدن او به سبب اسلام او اشكال است و اگر چه طهارت اقوى است. بلى! جامه‏اى را كه در حال كفر با رطوبت ملاقات كرده پاك نمى‏شود بنا بر احوط، بلكه بنا بر اقوى، در غير جامه‏اى كه در حال اسلام آوردن در بدنش مى‏باشد.

مسأله 1

فرقى نيست در كافر، ما بين اصلى و مرتد ملّى، بلكه در فطرى نيز بنا بر اقوى چه آن كه قبول مى‏شود توبه‏ى او باطناً و ظاهراً نيز، پس قبول مى‏شود عبادات او و پاك مى‏شود بدن او، بلى! واجب است كشتن او اگر ممكن شود و جدا مى‏شود از او زوجه‏اى او و عده‏ى وفات مى‏گيرد و منتقل مى‏شود اموال موجوده در حال ارتداد او به ورثه‏ى او و ساقط نمى‏شود اين احكام از او، به سبب توبه، لكن به توبه مالك مى‏شود اموالى را كه بعد از توبه، مالك شود و صحيح است كه رجوع كند به زوجه‏ى خود به عقد جديد حتى پيش از خروج از عده، بنا بر اقوى و مرتد ملّى آن كسى است كه بر حكم اسلام متولد نشده و بعد از بلوغ اسلام آورده و بعد مرتد شده و مرتد فطرى آن است كه شخص بر حكم اسلام متولد شده باشد و در وقت بلوغ هم به اسلام اقرار نموده و بعد سبب ارتداد در او يافت شود.

مسأله 2

كافى است در حكم به اسلام كافر، اظهار كردن او شهادتين را و اگر چه معلوم نشود موافقت قلب او با زبان او، نه آن كه مخالفت از او.

مسأله 3

اقوى قبول شدن اسلام صبى مميز است هر گاه از روى بصيرت باشد.

مسأله 4

واجب نيست بر مرتد فطرى كه بعد از توبه، خود را در معرض كشتن در آورد بلكه جايز است از براى او ممانعت از قتل خود و اگر چه واجب باشد قتل او بر غير او.