غایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی

عباس قمی؛ مصحح: علی رضا أسداللهی فرد

جلد 2 -صفحه : 440/ 246
نمايش فراداده

فصل پنجم در مصرف فطره است‏

و آن هشت طايفه هستند كه مصرف زكات مال مى‏باشند لكن جايز است دادن آن به مستضعفين اهل خلاف در صورتى كه فقراء مؤمنين نباشند اگر چه در زكات مال، قائل به جواز آن نباشيم. و احوط اقتصار بر فقراء مؤمنين و مساكين ايشان است. و جايز است فطره را صرف اطفال مؤمنين نمايند يا تمليك آنها كنند و به ولىّ آنها دهند.

مسأله 1

در فقير عدالت شرط نيست پس دادن به فساق مؤمنين ضرر ندارد و احوط آن است به شارب الخمر و متجاهر به معصيت ندهند، بلكه احوط اقتصار بر عدول است و جايز نيست به كسى دهند كه صرف معصيت كند.

مسأله 2

بر مالك جايز است كه خودش به مستحق دهد يا وكيل كند كسى را كه بدهد و افضل بلكه احوط آن است كه به فقيه جامع الشرائط دهند به خصوص در صورتى كه مطالبه كند.

مسأله 3

احوط آن است كه به فقير كمتر از يك صاع ندهند مگر در صورتى كه جماعتى از فقراء حاضر باشند كه به هر كدام يك صاع نرسد.

مسأله 4

جايز است به فقير واحد زياده از يك صاع بدهند تا حدّى كه غنى شود.

مسأله 5

مستحب است تقديم ارحام بر اجانب بعد از آنها تقديم هم‏سايگان و بعد از آنها، تقديم اهل علم و فضل و مشتغلين بر ديگران. و در صورت تعارض ملاحظه ترجيح و اهميت نمايند.

مسأله 6

اگر فطره را به كسى دهد به اعتقاد آن كه فقير است و خلافش ظاهر شود، حال آن حال زكات مال است.

مسأله 7

ادعاء فقر كافى نيست مگر آن كه سابقاً معلوم الفقر بوده يا مظنّه كند به صدق او.

مسأله 8

قصد قربت در فطره معتبر است مثل زكات مال، هم چنين معتبر است تعيّن آن و لو اجمالًا در صورتى كه فطره‏هاى متعدد بر او باشد. و ظاهر آن است كه لازم نباشد تعيين كسانى كه فطره‏ى آنها را مى‏دهد پس اگر چند صاع بايد بدهد نبايد كه معيّن كند كه اين صاع فطره فلان و آن صاع از فلان است.

تمام شد كتاب زكات و الحمد للَّه على انعامه.