مشروح در اين ضرورت زندگانى اجتماعى كه متأسفانه همواره مورد مسامحه قرار گرفته است، نمىپردازيم و اى كاش رشتههاى متعددى براى شناسايى و قوانين ضرورى استعمال الفاظ در معانى مقصود مطرح گردد و ما بتوانيم از ضررهاى گوناگون اين بىاعتنايىها در امان باشيم.
و بهر حال چند كلمه فوق نيز مانند خيلى از كلمات، بطور فراوان، به سوء استعمال دچار مىگردد.
ما بطور مختصر در باره شش كلمه فوق توضيح مىدهيم:
كلمات مزبور داراى معانى لغوى مىباشند كه با معانى اصطلاحى مقرره مناسبتى دارند مثلا دليل در لغت به نشان دهنده و رهبر و رهنما مىگويند. قاعده، شىء مورد اتكاء مىباشد. مثلا قواعد خانه عبارتست از پايههايى كه ديوارهاى خانه روى آن قرار گرفته است. قاعده به معناى ثابت و مستقر هم آمده است، و با توجه به اين كه پايه يك بنا هم بايستى به مناسبت هدفى كه از بنا منظور شده است ثابت و مستقر بوده باشد، دو معناى مزبور با همديگر منافاتى ندارند. اصل عبارتست از ريشه و بيخ هر شىء اعم از نباتات و غيره. مبنى نقطه اتكاء بنا را مىگويند. قانون كه از لغت يونانى «ارغانون»