میرزا جواد آقا ملکی مردی از ملکوت

احمد لقمانی

نسخه متنی -صفحه : 140/ 107
نمايش فراداده

فصل هشتم:تكبير پرواز

ملكى در ملكوت

آن روز خورشيد با نگاهى ديگر بر پهنه آفرينش نگاه مىكرد. گلخنده‏هاى آرامش‏بخش بر وجود انسان‏ها مىروييد. روز شادى بود و نسيم محبّت مىوزيد. صبح باطراوتى ديگر آغاز شده بود و خود را براى جشن آماده مىكرد.

بعضى از مردم به دنبال بركات اين روز، غبار راه از خود شسته، آماده بودند تا آن را «عيد قربان» واقعى سازند و از «ديدار» حقيقى بهره جويند. گويا اينان سرزمين پاك وجود خود را بسان «مِني» دانسته‏اند، جايى كه بايد «حيوان هوس‏ها» را در آن ذبح كرده، به توفيق «لقاء اللّه» نايل آيند و از عيد واقعى بهره‏مند شوند.

... عالم فرزانه مرحوم حاج آقا حسين فاطمى درباره «عيد واقعي» و «لقاى حقيقي» در آن روز چنين مىگويد:

روز پنج‏شنبه، عيد قربان(1) بود. صبح به مسجد جمكران رفته، قبل از

(1). روز يازدهم ماه ذيحجه سال 1343قمرى.