میرزا جواد آقا ملکی مردی از ملکوت

احمد لقمانی

نسخه متنی -صفحه : 140/ 72
نمايش فراداده

قلبى سبب جوش آمدن درياى رحمت الهى مىشود و آتش عذاب را خاموش مىكند. بدين سبب بزرگان در مقام مناجات و استغفار به پيشگاه الهى خود را به حالات مختلف درآورده، حد اكثر ذلت و خوارى را به درگاه خداوندى اظهار مىكردند. گاه زنجير به گردن انداخته، استغفار مىكردند و زمانى براى توبه روى خاك مىنشستند و گاه داخل قبر رفته، طلب عفو و مغفرت مىكردند.(1)

بشنو اى نفس!

«بشنو اى نفس، بشنو اى كم شرم!» كلمات آغازين شكايت‏نامه انديشمند خودساخته، حاج ميرزا جوادآقاست.

در اين گفتار، نفس خود را خطاب قرار داده، از كفران نعمت، نافرمانىها، جنايت‏ها و ستم‏هايش شكوه مىكند و عملش را «مصيبت عظما» و «فاجعه بزرگ» شمرده، در حسرت و افسوس اين خطاى بزرگ لب به استرجاع مىگشايد: «اِنّا لِلّهِ وَ اِنّا اِليْهِ راجِعُونَ».

آن‏گاه به نفس خود نهيب زده، مىگويد: چه حالى خواهيم داشت اگر در اين‏گونه كارها مورد خطاب قرار گيريم و به ما بفرمايد اى زشت رو! اى بىشرم! مگر من خالق تو نبودم؟! مگر همه چيز را براى راحتى تو نيافريدم؟! مگر كارهاى تو را با تدبير و خيرخواهى انجام ندادم؟!... امّا تو در محضر من معصيت كردي! من تو را به چيزى كه صلاح تو بود دستور دادم؛ اما تو از دشمنم اطاعت كردى و با خودت خصومت ورزيدى.

(1). المراقبات، ترجمه عليرضا ميرزا حكيم خسروانى.