نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 101
نمايش فراداده

48- و من كلام له عليه السلام عند المسير الى الشّام

الحمد للّه كلّما وقب ليل و غسق، و الحمد للّه كلّما لاح نجم و خفق، و الحمد للّه غير مفقود الإنعام، و لا مكافإ الإفضال. (1) أمّا بعد، فقد بعثت مقدّمتي، و أمرتهم بلزوم هذا الملطاط، حتّى يأتيهم أمري. (2) و قد رأيت أن أقطع هذه النّطفة إلى شرذمة منكم، موطّنين أكناف دجلة، فأنهضهم معكم إلى عدوّكم، و أجعلهم من أمداد القوّة لكم. (3) قال السّيد الرّضىّ رضى الله عنه: يعني (عليه السلام) بالملطاط ها هنا السّمت الذي أمرهم 48- [و از سخنان آن حضرت (عليه السلام) است‏] نزديك رفتن وا شام شكر و سپاس مر خدا را هر گاه كه در آمد شب و تاريك شد، و شكر و سپاس مر خدا را هر گاه كه ظاهر شد ستاره و غايب شد، و شكر و سپاس مر خدا را كه [نه‏] گم يافته است انعام او، يعنى دايم است، و نه [مى‏توان‏] مكافات كردن فضل‏هاى او. (1) پس از حمد و ثنا[ى‏] خدا به درستى [كه‏] بفرستادم مقدّمه لشكر خود، و امر كردم ايشان را به ملازم بودن اين راه، تا كه آيد به ايشان فرمان من. (2) و بدرستى كه ديدم كه قطع كنم و بگذرم اين آب فرات را [و بروم‏] وا گروهى اندك از شما، ساكن شوندگان گرداگرد دجله، پس بر پاى كنم ايشان را وا شما به [سوى‏] دشمن شما، و گردانم ايشان را از زيادت‏هاى قوّت [براى‏] شما. (3) گفت سيّد رضى، خشنود باد خدا از [او]: يعنى مى‏خواهد، عليه السّلام، به راه [در] اينجا،- راه آنكه‏