نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 154
نمايش فراداده

فأضلّ و أردى، و وعد فمنّى، و زيّن سيّئات الجرائم، و هوّن موبقات العظائم، حتّى إذا استدرج قرينته، و استغلق رهينته، أنكر ما زيّن، و استعظم ما هوّن، و حذّر ما أمن. (32)

منها في صفة خلق الانسان

أم هذا الّذي أنشأه في ظلمات الأرحام، و شغف الأستار، نطفة دهاقا، و علقة محاقا، و جنينا و راضعا، و وليدا و يافعا (33) ثمّ منحه قلبا حافظا، و لسانا لافظا، و بصرا لاحظا، پس گمراه كرد و هلاك كرد، و وعده داد به دروغ پس آرزو داشت به باطل، و بياراست بدى‏ها[ى‏] گناه‏ها [را]، و آسان گردانيد هلاك كنند[ه‏]ها [ى‏] گناهان بزرگ [را] تا كه به درجه نزديك گردانيد نفس خود را، و در بست گرو كرده خود را، انكار كرد آنچه بيار است [در نظر او]، و بزرگ شمرد آنچه آسان كرد، و بترسانيد آنچه ايمن بود. (32) [بعضى ديگر از اين خطبه در كيفيّت آفرينش انسان است‏] بدان اين از آن كس است كه بيافريد او را در تاريكى‏هاى رحم‏ها، و غلاف‏هاى پرده‏ها، [در حالى كه بود] نطفه‏[اى‏] پر و بسيار، و خون بسته‏[اى‏] نقصان [يافته‏] از خلقت بشريّت، و [پس‏] بچه‏[اى‏] در شكم [مادر] و [بعد] شير خواره، و [آن گاه‏] كودك و مرد آسا شده. (33)