نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 287
نمايش فراداده

تلتفتوا إلى ناعق نعق. إن أجيب أضلّ. و إن ترك ذلّ. (5) و لقد كنّا مع رسول اللّه صلّى الله عليه وآله، و إنّ القتل ليدور بين الآباء و الأبناء و الإخوان و القربات، فما نزداد على كلّ مصيبة و شدّة إلّا إيمانا، و مضيّا على الحقّ، و تسليما للأمر، و صبرا على مضض الجراح. (6) و لكنّا إنّما أصبحنا نقاتل إخواننا في الإسلام على ما دخل فيه من الزّيغ و الاعوجاج، و الشّبهة و التّأويل. فإذا طمعنا في خصلة يلمّ اللّه بها شعثنا، و نتدانى بها إلى البقيّة فيما بيننا، رغبنا فيها، و أمسكنا عمّا سواها. (7) كند او را گمراه گرداند، و اگر ترك كند حقير شود. (5) و هر آينه بدرستى كه بوديم با رسول خدا- صلعم- و بدرستى كه قتل و كشتن هر آينه مى‏گرديد ميان پدران و پسران، و برادران و خويشاوندان، پس زايد نمى‏شود [نزد ما] بر هر مصيبتى و سختى، جز ايمان و گذشتن بر [راه‏] حق، و گردن نهادن مر فرمان، و صبر و سختى بر الم جراحت. (6) و هر آينه بوديم بدرستى كه گشتيم ما [بر آن كه‏] كار زار كنيم ما [با] برادران ما در اسلام بر آنچه در رفت در او، از حق بگشتن و كژى كردن، و شبهه و تأويل، پس چون طمع كنيم ما در خصلتى [كه‏] صلاح آورد خدا بدان تفرقه ما را، و نزديكى جوئيم به آن [به‏] باقى ماندن الفت در آنچه ميان ما [است‏]، رغبت كنيم ما در آن، و باز ايستيم از آنچه جز آن خصلت [است‏]. (7)