و منها:
حتّى إذا كشف لهم عن جزاء معصيتهم، و استخرجهم من جلابيب غفلتهم استقبلوا مدبرا، و استدبروا مقبلا، فلم ينتفعوا بما أدركوا من طلبتهم، و لا بما قضوا من وطرهم. (1) فإنّي أحذّركم و نفسي، هذه المنزلة. فلينتفع امرؤ بنفسه، فإنّما البصير من سمع فتفكّر، و نظر فأبصر، و انتفع بالعبر. (2) ثمّ سلك جددا واضحا يتجنّب فيه الصّرعة في المهاوي، و الضّلال في المغاوي، و لا يعين على نفسه الغواة بتعسّف في حقّ، أو تحريف في نطق، أو تخوّف فى صدق. (3) [و در قسمتى از اين خطبه است] تا كه چون روشن كند [خداى تعالى] نزديك مرگ ايشان را از جزاء معصيت ايشان، و بيرون آورد ايشان را از چادرهاى غفلت ايشان، رو آوردند [به چيزى كه] آن پشت فرو- كنند[ه است]، و پشت فرو كردند [به چيزى كه] رو آورند[ه است]، پس سود نگرفتند بدانچه دريافتند از مطلوب ايشان و لذّت دنيا، و نه بدانچه بگذاردند از حاجت ايشان [كه لذّات و شهوات دنيا است]. (1) بدرستى كه من مىترسانم شما را و نفس خود [را در] اين منزلت [و از عقوبت اين مذلّت]، پس بايد كه نفع گيرد مردى به نفس خود، بدرستى كه بينا- دل ان كس است كه بشنيد و فكر كرد و نظر كرد پس بينا شد و بديد حق را و نفع گرفت به عبرتها. (2) پس برفت به راه روشن و فراخ، و تجنّب كند و يك سو شود در او افتادن را در هلاكت و گمراهى در گوهاى سختى و بىراهى، و يارى ندهد بر نفس خود غاويان را به بىراه رفتن در حق يا بگردانيدن از حق در سخنى يا ترسيدن در راستى.
(3) پس با خود آى اى