نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 395
نمايش فراداده

و عدّة، تعالى عمّا ينحله المحدّدون من صفات الأقدار، و نهايات الأقطار، و تأثّل المساكن، و تمكّن الأماكن. فالحدّ بخلقه مضروب، و إلى غيره منسوب. (4) لم يخلق الأشياء من أصول أزليّة، و لا من أوائل أبديّة، بل خلق ما خلق فأقام حدّه، و صوّر ما صوّر فأحسن صورته. (5) ليس لشي‏ء منه امتناع، و لا له بطاعة شي‏ء انتفاع. علمه بالأموات الماضين كعلمه بالأحياء الباقين، و علمه بما في السماوات العلى كعلمه في الأرضين السّفلى. (6)

منها:

أيّها المخلوق السّوي، و المنشأ المرعيّ، في ظلمات كنندگان: از صفت‏هاى [اندازه‏ها]، و نهايت‏هاى كناره‏ها، و فرا گرفتن و جمع آوردن مساكن، و فرا گرفتن جاى‏ها، پس حدّ [را] به خلق او بديد كرده، [و] وا غير او نسبت كرده [اند]. (4) نيافريد چيزها را از اصل‏هاى ازلىّ، و نه از اوّل‏هاى هميشگى، بلكه بيافريد آنچه بيافريد پس بر پا كرد حدّ او را، و صورت باديد كرد آنچه صورت كرد پس خوبتر كرد صورت او را. (5) نيست مر چيزى را از او نا فرمانى، و نيست مر او را به طاعت چيزى نفعى، علم او به مردگان گذشتگان چون علم او به زندگان باقيان [است‏]، و علم او به آنچه در آسمان‏هاى بلندترين چون علم او در زمين‏هاى فروتر. (6) [بعضى از اين خطبه است‏] اى [انسان كه‏] آفريده [شده‏اى‏] راست و تمام خلقت، و [در] ابتداء آفريده [شدن‏]