نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 474
نمايش فراداده

و إن شئت قلت في الجرادة، إذ خلق لها عينين حمراوين، و أسرج لها حدقتين قمراوين، و جعل لها السّمع الخفيّ، و فتح لها الفم السّويّ، و جعل لها الحسّ القويّ، و نابين بهما تقرض، و منجلين بهما تقبض. (15) يرهبها الزّرّاع في زرعهم، و لا يستطيعون ذبّها، و لو أجلبوا بجمعهم، حتّى ترد الحرث في نزواتها، و تقضي منه شهواتها. و خلقها كلّه لا يكون إصبعا مستدقّة. (16) فتبارك اللّه الّذي يسجد له من في السّماوات و الأرض طوعا و كرها، و يعفّر له خدّا و وجها، و يلقي بالطّاعة إليه سلما و ضعفا، و يعطي له مورچه گفتى‏]، آن گاه كه بيافريد مر او را دو چشم هر دو سرخ، و بر افروخت مر او را هر دو سياهه چشم چون قمر، و گردانيد مر او را گوش پنهان، و بگشا[د] مر او را دهن راست [و معتدل‏]، و گردانيد مر او را حسّ قوى چنانكه در يابد، و دو دندان كه به ايشان ببرد، و دو منجل كه به ايشان فرا گيرد. (15) ترسند. آن را زراعت كنندگان در زرع ايشان. و نتوانند دفع كردن آن [را] و اگر [چه‏] گرد شوند همه ايشان، تا [اين‏] كه وارد شود [به كشت زار] در و رجست‏هاى خود، و بگزارد [و تمام كند] از [آن‏] آرزوهاى خود، و همه خلقت او نباشد [مگر به اندازه‏] انگشتى باريك شده. (16) پس بزرگوار [است‏] خداى آنك سجده مى‏كند مر او را هر كه در آسمان‏ها است و در زمين [است‏] به خوشى و به ناخوشى، و به خاك دوسيده شود او را [تعالى‏] رخ و روى، و اندازد فرمان بردن [را] وا او [به‏] گردن نهادن [و به ضعف‏] و سستى، و بدهد او را [مهار] كشيدن و رام شدن به خوف و