نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 57
نمايش فراداده

الجور إلى أوطانه، و يرجع الباطل إلى نصابه. (1) و اللّه ما أنكروا عليّ منكرا، و لا جعلوا بيني و بينهم نصفا.

و إنّهم ليطلبون حقّا هم تركوه، و دما هم سفكوه. (2) فلئن كنت شريكهم فيه فإنّ لهم لنصيبهم منه، و لئن كانوا ولوه دوني، فما التّبعة إلّا عندهم. (3) و إنّ أعظم حجّتهم لعلى أنفسهم، يرتضعون أمّا قد فطمت، و يحيون بدعة قد أميتت. (4) يا خيبة الدّاعي من دعا خود. (1) و به خداى كه انكار نكردند ايشان بر من انكار كرده‏اى را، و نگردانيدند ميان من و ميان ايشان انصافى و عدلى، و بدرستى كه ايشان هر آينه طلب مى‏كنند نصيبى [كه‏] ايشان ترك كردند آن را، [يعنى‏] خون عثمان را، و خونى كه ايشان بريختند آن را. (2) پس اگر بودمى من شريك ايشان در آن خون، پس بدرستى كه مر ايشان را بود بهره ايشان از او، و اگر بودند متولّى دم او جز من، پس نيست عقوبت مگر نزديك ايشان. (3) و بدرستى كه بزرگترين حجّت ايشان هر آينه بر نفس‏هاى ايشان [است‏]، طلب شير دادن مى‏كنند از مادرى بدرستى كه از شير باز گرفت، و زنده مى‏كنند بدعتى بدرستى كه بميرانيدند. (4)