نهج البلاغه با ترجمه فارسی قرن 5 و 6

مصحح: عزیزالله جوینی‏

جلد 1 -صفحه : 491/ 64
نمايش فراداده

الأمانة إلى صاحبهم و خيانتكم. (3) و بصلاحهم في بلادهم و فسادكم.

فلو ائتمنت أحدكم على قعب لخشيت أن يذهب بعلاقته. (4) اللّهمّ إنّي قد مللتهم و ملّوني، و سئمتهم و سئموني، فأبدلني بهم خيرا منهم، و أبدلهم بي شرّا منّي. (5) اللّهمّ مث قلوبهم كما يماث الملح في الماء، أما و اللّه لوددت أنّ لي بكم ألف فارس من بني فراس بن غنم:


  • هنالك، لو دعوت، أتاك منهم فوارس مثل أرمية الحميم‏

  • فوارس مثل أرمية الحميم‏ فوارس مثل أرمية الحميم‏

ثم نزل عليه السلام من المنبر. (6) قال السّيد رضى الله عنه قلت انا: و الأرمية جمع رميّ و هو السحاب، و الحميم فى هذا الموضع وقت باطل، و به گذاردن ايشان امانت را وا صاحب ايشان، و فساد و تباهى شما. (3) و [به‏] صلاح آوردن ايشان در شهرهاى ايشان و فساد و تباهى شما، پس اگر امين سازم من يكى از شما را بر كاسه‏اى چوبين ترسم من كه ببرند علاقه آن را. (4) اى بار خداى بدرستى كه من ملول آمدم از ايشان و ايشان ملول آمدند از من، و سير آمدم از ايشان و ايشان سير آمدند از من، پس بدل ده مرا به ايشان بهتر از ايشان، و بدل ده ايشان را به من بدتر از من. (5) اى بار خداى بگداز دل‏هاى ايشان را چنانك بگذارند نمك را در آب، بدان و به حقّ خدا كه دوست داشتم من بدرستى كه مرا باشد به بدل شما هزار سوار از بنى فراس [پسر غنم‏]- گفتند از اهل روم‏اند: آنجا در آن وقت و در آن حال اگر بخوانى تو، آيند به تو از ايشان سواران، مانند ابرهاى تابستانى و گرم كه باران ندارد، پس فرود آمد امير المؤمنين، عليه السلام، از منبر. (6) گفت سيد رضى- خشنود باد خدا از او- گفتم من: «و الأرمية، جمع رمى»، و آن ابرى است كه خويشتن مى‏كشد. و «الحميم» در اين جاى گاه وقت تابستان [است‏].