هزار گوهر

سیدعطاء اللَّه مجدی‏

نسخه متنی -صفحه : 359/ 158
نمايش فراداده

فصل دوازدهم كلماتى كه با «س، ش» آغاز مى‏شوند

469 «سوء الجوار و الإسائة الى الأبرار من اعظم اللّوم» بدى كردن نسبت به همسايگان و نيكان از بزرگترين پستى‏ها است


  • بهمسايه بد كردن اى هوشمند، بزشتى بود بدتر از هر بدى‏ بود غايت نا كسى و ددى‏

  • به نيكان رساندن زيان و گزند، بود غايت نا كسى و ددى‏ بود غايت نا كسى و ددى‏

470 «سوء الظّنّ بالمحسن شرّ الإثم و أقبح الظّلم» بد گمانى نسبت بشخص نيكوكار بدترين گناه و زشت‏ترين ستم است


  • ز مرد نكو پيشه پاكزاد، كز آن نيست بدتر گناه و جفا نه در نزد خلق و نه پيش خدا

  • تو با بدگمانى نكن هيچ ياد نه در نزد خلق و نه پيش خدا نه در نزد خلق و نه پيش خدا

471 «سوء الخلق يوحش القريب و ينفر البعيد» بدخوئى خويش و نزديك را از انسان دور ميكند و بيگانه را از او بيزار مى‏نمايد


  • نكوهيده باشد گرت خلق و خوى، كنى خويش و بيگانه از خويش دور تو تنها شوى گاه سوگ و سرور

  • چنان كايد از سوى گند آب بوى، تو تنها شوى گاه سوگ و سرور تو تنها شوى گاه سوگ و سرور