چه دارى تو از توشه آخرت
ندانى كه پرهيزكارى بود
ز حرص و طمع بركنارى بود
چو خواهى شوى رستگار عاقبت
ز حرص و طمع بركنارى بود
ز حرص و طمع بركنارى بود
رود نعمت منعم آنگه ز دست،
كه حقّ خدا را نسازد ادا
نيارد سپاس الهى بجا
به فقر اندر افتد، شود خوار و پست،
نيارد سپاس الهى بجا
نيارد سپاس الهى بجا
بود زينت باطن اى نيكخوى
ز تقوى است آن را جمال و صفا
كه اتقى است اكرم، بنزد خدا
بسى بهتر از زينت روى و موى
كه اتقى است اكرم، بنزد خدا
كه اتقى است اكرم، بنزد خدا