هزار گوهر

سیدعطاء اللَّه مجدی‏

نسخه متنی -صفحه : 359/ 178
نمايش فراداده

529 «ضبط النّفس عند حادث الغضب يؤمن مواقع العطب» خويشتن دارى بهنگام بروز خشم انسان را از پرتگاههاى مهلك مى‏رهاند


  • چو خود را نبازى بوقت غضب، رسيدى چو اندر لب پرتگاه، ز لغزش رها گردى از يك نگاه‏

  • نيفتى تو هرگز برنج و تعب‏ ز لغزش رها گردى از يك نگاه‏ ز لغزش رها گردى از يك نگاه‏

530 «ضلال العقل أشدّ ضلّة و ذلّة الجهل أعظم ذلّة» سخت‏ترين گمراهى گمراهى خرد و بزرگترين خوارى خوارى نادانى است


  • بتر نيست از گمرهىّ خرد نه از خوارى جهل خوارى بتر كه جاهل سر انجام افتد بسر

  • خردمند را كجروى كى سزد كه جاهل سر انجام افتد بسر كه جاهل سر انجام افتد بسر

531 «ضابط نفسه عن اللّذات مالك و مهملها هالك» كسى كه نفس خود را از لذّتها باز دارد مالك آن و آنكه آن را رها كند هالك آن است


  • كنى نفس را گر بلذّت رها، ور او را زنى گاه شادى لگام، توئى مالك نفس و ثابت بگام‏

  • توئى هالك خود ز روى جفا توئى مالك نفس و ثابت بگام‏ توئى مالك نفس و ثابت بگام‏