رسد بر تو از فقر گر صد ضرر،
بفقر ار نباشد كسى ناسپاس،
بهنگام نعمت بود حقّشناس
ز كفران نعمت بود خوبتر
بهنگام نعمت بود حقّشناس
بهنگام نعمت بود حقّشناس
به نيروى حلم و بصبر و شكيب،
شود بر تو فرخنده پايان كار
نگردى بنزد كسى شرمسار
بر اهريمن خشم بر زن نهيب
نگردى بنزد كسى شرمسار
نگردى بنزد كسى شرمسار
ز گمراهى عقل گردد خراب،
هم آنت كند دور از راه راست
ز نابخردى جز تباهى نخاست
معاد تو، با كرده ناصواب
ز نابخردى جز تباهى نخاست
ز نابخردى جز تباهى نخاست