هزار گوهر

سیدعطاء اللَّه مجدی‏

نسخه متنی -صفحه : 359/ 245
نمايش فراداده

فصل هيجدهم كلماتى كه با «لا» آغاز مى‏شوند

730 «لا يرضى الحسود عمّن يحسده إلّا بموته أو زوال النّعمة عنه» حسود از شخص مورد حسد راضى نمى‏شود مگر بمرگ او يا نابودى نعمتش


  • چو محسود، افتد بخاك سيه، بياسايد آنگه حسود پليد بر او لعنت جاودانى مزيد

  • مر او را شود، زندگانى تبه، بر او لعنت جاودانى مزيد بر او لعنت جاودانى مزيد

731 «لا جهاد كجهاد النّفس» هيچ پيكارى مانند پيكار با خود نيست


  • چو جنگى تو با ديو نفس شرير، جهادى از اين نيست برتر تو را دهد اجر و مزد جزيلت خدا

  • بايمان نمائى تو او را اسير، دهد اجر و مزد جزيلت خدا دهد اجر و مزد جزيلت خدا

732 «لا عزّة كالثّقة بالأيّام» هيچ فريبى مانند اعتماد به روزگار نيست


  • مكن تكيه بر گردش روزگار نبينى تو از آن فريبنده‏تر وفا نيست در سير اين بد سير

  • تو را بايد از آن بسى اعتبار وفا نيست در سير اين بد سير وفا نيست در سير اين بد سير