اگر چه نمىتوان آن را بصورت يك مربع مستطيل دقيق تصوير كرد. بنا بر قول يعقوبى اين محل اضافه بر بازارهاى مفصل و فراوان خود، محل سكونت گروه كثيرى از كسبه و تجار و صنعتگران و سپاهيان و دهقانان و ديگر صاحبان حرفهها و طبقات مىباشد.
كرخ همچنان به رشد و آبادانى خويش ادامه مىدهد تا آنجا كه نويسندگان معتبر قرن چهارم آن را آبادترين بخشهاى بغداد دانستهاند، و حتى اعتبار آن در اين عصر بحدى رسيده است كه اصولا قسمت غربى بغداد بنام كرخ ناميده مىشود. در سال 411 ه. مردم كرخ بگرد محله خويش ديوار ساختند تا آنها را از حملات دشمنان و متعصبان ساير فرق محفوظ بدارد. اين ديوار ساليان دراز باقى ماند چنانچه ابن جبير رحله نويس اواخر قرن ششم (در حدود 580)- كه كرخ را از نظر عظمت به مثابه يك شهر مىداند آن را شهرى با ديوار معرفى مىكند. بعدها تمام محلات ناحيه غربى بغداد خراب و نابود شدهاند اما كرخ همچنان به وسعت خود مىافزوده است. تا آنجا كه از طرف شمال به نزديك كاظميه و از جانب جنوب به مقبره معروف كرخى و از شرق به مصب نهر صراة در دجله رسيده است. امروز اصلا جانب غربى بغداد بنام كرخ ناميده مىشود.
يكى از بزرگترين نهرهائى كه فرات به دجله متصل مىكند يك نهر بزرگ قديمى بنام رفيل است كه بعدها به اسم نهر عيسى خوانده شده است. از اين نهر عظيم در كنار شهرك محوّل در يك فرسخى بغداد نهرى جدا مىشود كه خود بعدها به سه شاخه شده و به نامهاى خندق طاهر، و صراة صغرى و صراة عظمى ناميده گشتهاند. نهر خندق طاهر به سوى شمال رفته و نواحى غربى بغداد منصور را مشروب مىسازد. اما صراة بزرگ و كوچك هر دو بسوى محله كرخ مىروند، و اين محله از آب آنها مشروب مىگردد، كرخايا يا كرخيان نهر ديگرى است كه در نزديكى دهكده براثا از نهر عيسى جدا شده و بسوى بغداد و كرخ مىرود. از نهر كرخايا نهرهاى كوچكترى جدا مىگردد كه در جوانب مختلف محله و بازار كرخ تقسيم مىشود. اين نهرها وقتى به قسمتهاى مسكونى مىرسند به زير زمين برده شده و بصورت قنات در مىآيند كه ديوارها و كف و سقف محكمى از آجر و ساروج بر آن تعبيه شده است. اين نهرها بشكلى حفر شدهاند كه در تمام فصول سال آب در كوچههاى بزرگ و محلات مسكونى جريان مىيابد، و بى آبى بهيچ وجه بوجود نمىآيد.