امام عليه السلام در تأييد اين حق تصريح مىكند: «لا تكن عبد غيرك و قد جعلك اله حرا» «خود را برده ديگران مساز كه خدا ترا آزاد آفريده است.» و در جاى ديگر فرموده است: «الناس كلهم احرار الا من اقر على نفسه بالعبودته» «تمام مردم آزاد آفريده شدهاند، مگر كسانى كه از روى اختيار بردگى را براى خود پذيرفتهاند.» امام عليه السلام در اين دو عبارت كوتاه در عين آنكه به آزادى شخصى تمام افراد بشر اعتراف مىكند به اين حقيقت نيز تصريح مىكند كه بردگى فردى و اجتماعى افراد و ذلت و توسرى خورى مردم مربوط به خود آنهاست اگر آنان مردمى بى عرضه و بى لياقت نبودند، وظائف فردى و اجتماعيشان را خوب انجام مىدادند و از حقوقشان دفاع مىكردند، هيچگاه ديگران نمىتوانستند آنان را ببردگى بكشند، جان و مال و وطنشان را استثمار نمايند.
و اما مسأله جواز بردگى در اسلام علل و عوامل اقتصادى، سياسى، اجتماعى و اخلاقى موسمى خاصى داشته كه به يكباره نمىشد همه آنها را ناديده گرفت و بكلى بردگى را از بين برد، ولى راههاى زيادى براى استخلاص بردگان قرار داده شده كه با رعايت آنها تدريجا بردگى از بين خواهد رفت و اثرى از آن باقى نخواهد ماند.
قرنها بر بشريت گذشت كه حق نداشت در باره حقائق آفرينش و مكاتيب و مسائلى كه در دور و اطرافش جريان داشته آزادانه فكر كند و در سبك و سنگين كردن آنها آزاد باشد. همواره گروهى صاحبان «زور و زر و تزوير» كوشش مىكردند، مردم را در جهالت و نا آگاهى بگذارند، افكار و عقايدشان را سانسور كنند، مغزهايشان را با مسائل پوچ و بى اساس پر نمايند، و چقدر انسانها جان خود را در اين راه گذاشتند و طبق رأى دادگاهها و «محاكم تفتيش عقايد» در آتش سوخته و نابود شدهاند. امام عليه السلام براى تحكيم اين نوع آزادى مردم را دعوت به تفكر آزاد مىكند و معتقد است: تا آراء و عقايد گونهگون در برابر آدمى قرار نگيرد و بطور آزاد آنها را سبك و سنگين نكند نخواهد توانست نظرات درست را از نادرست باز شناسد و يك روشنگر