یادنامه کنگره هزاره نهج البلاغه

محمد تقی جعفری؛ همکاران: حسن حسن زاده آملی، محمد تقی فلسفی، سید علی خامنه‏ای، عباسعلی عمید زنجانی، زین العابدین قربانی

نسخه متنی -صفحه : 332/ 124
نمايش فراداده

مردم غالبا از طريق نخست، و گروهى از راه دوم، و افراد انگشت شمارى بر اثر تكامل روحى از راه سوم استفاده مى‏كنند.

1- راه تجربى و حسى:

مقصود از اين قسم آن ادراكاتى است كه از طريق حواس برونى وارد قلمرو ذهن مى‏گردند. مثلا هر يك از ديدنيها و چشيدنى‏ها و بوئيدنيها و... از طريق ابزار ويژه خود، در محل ادراكات ما قرار مى‏گيرند و امروز اختراع تلسكوپ و راديو و تلويزيون و... كمك‏هاى شايان تقديرى به ادراكات بشر نموده و او را بر دور و نزديك مسلط ساخته است.

2- راه استدلالى و تعقلى:

متفكران جهان با به كار انداختن دستگاه تعقل و انديشه، از يك رشته مقدمات بديهى و روشن و ثابت در علوم، يك رشته قوانين كلى خارج از حس را كشف مى‏كنند و قله‏هائى از معرفت و كمال را تسخير مى‏نمايند. قوانين كلى علوم به قيد كليت، مسائل فلسفى و آگاهى‏هاى مربوط به خدا و صفات و افعال او، و مسائلى كه در علم عقائد و مذاهب مطرح مى‏گردد، همگى مولود دستگاه تفكر و نتيجه به كار افتادن نيروى عقل انسانى است.

3- راه الهام و اشراق:

اين راه واقعيت شناسى سومى است كه در وراء دستگاه حس و تعقل قرار دارد، يك نوع واقعيت شناسى جديدى است كه امكان آن از نظر علم و دانش قابل انكار نيست، البته نظام جهان بينى محدود مادى نمى‏تواند يك چنين ادراك غير حسى و تعقلى را بپذيرد اما از نظر اصول علمى راهى براى انكار آن وجود ندارد.

به گفتار يكى از روان شناسان، جنبه‏هاى تجربى، بوسيله حواس شناخته مى‏شود و جنبه‏هاى عقلانى به واسطه انديشه منطقى و رياضى به مرحله ادراك مى‏رسد و سر انجام بر اثر اشراق و الهام، جلوه‏هائى از ماوراى حس و استدلال روشن بينى‏هاى برق آسا، و جرقه‏هاى روشنگر كه ذهن حساس نوابغ، از آنها برخوردار است، به مقام رؤيت مى‏رسند.

پرفسور «سوروكين» روان شناس معروف يكى از آن افرادى است كه وجود سه شاهراه حقيقت شناسى را به روشنى تصديق كرده و براى ادراك عرفانى و به اصطلاح‏