مردم غالبا از طريق نخست، و گروهى از راه دوم، و افراد انگشت شمارى بر اثر تكامل روحى از راه سوم استفاده مىكنند.
مقصود از اين قسم آن ادراكاتى است كه از طريق حواس برونى وارد قلمرو ذهن مىگردند. مثلا هر يك از ديدنيها و چشيدنىها و بوئيدنيها و... از طريق ابزار ويژه خود، در محل ادراكات ما قرار مىگيرند و امروز اختراع تلسكوپ و راديو و تلويزيون و... كمكهاى شايان تقديرى به ادراكات بشر نموده و او را بر دور و نزديك مسلط ساخته است.
متفكران جهان با به كار انداختن دستگاه تعقل و انديشه، از يك رشته مقدمات بديهى و روشن و ثابت در علوم، يك رشته قوانين كلى خارج از حس را كشف مىكنند و قلههائى از معرفت و كمال را تسخير مىنمايند. قوانين كلى علوم به قيد كليت، مسائل فلسفى و آگاهىهاى مربوط به خدا و صفات و افعال او، و مسائلى كه در علم عقائد و مذاهب مطرح مىگردد، همگى مولود دستگاه تفكر و نتيجه به كار افتادن نيروى عقل انسانى است.
اين راه واقعيت شناسى سومى است كه در وراء دستگاه حس و تعقل قرار دارد، يك نوع واقعيت شناسى جديدى است كه امكان آن از نظر علم و دانش قابل انكار نيست، البته نظام جهان بينى محدود مادى نمىتواند يك چنين ادراك غير حسى و تعقلى را بپذيرد اما از نظر اصول علمى راهى براى انكار آن وجود ندارد.
به گفتار يكى از روان شناسان، جنبههاى تجربى، بوسيله حواس شناخته مىشود و جنبههاى عقلانى به واسطه انديشه منطقى و رياضى به مرحله ادراك مىرسد و سر انجام بر اثر اشراق و الهام، جلوههائى از ماوراى حس و استدلال روشن بينىهاى برق آسا، و جرقههاى روشنگر كه ذهن حساس نوابغ، از آنها برخوردار است، به مقام رؤيت مىرسند.
پرفسور «سوروكين» روان شناس معروف يكى از آن افرادى است كه وجود سه شاهراه حقيقت شناسى را به روشنى تصديق كرده و براى ادراك عرفانى و به اصطلاح