تعقيب شده و آزادى انسانها از اسارت در ابعاد مختلفش مورد توجه دقيق قرار گرفته است.
آزادى از زنجير ستمگران خودكامه كه همواره مردم محروم و زحمتكش را آزار مىداده است، آزادى از زنجير اسارت جهل و بيخبرى كه سر چشمه جسارت خودكامگان و توانايى آنها بر ادامه ظلمها و ستمهاست، آزادى از زنجير هوى و هوس و حرص و آز و شهوت و كبر و غرور و نخوت و ساير رذايل اخلاقى كه بدتر از هر زنجير اسارت ديگريست و مبارزه در راه آن در منطق اسلام جهاد اكبر شناخته شده است.
مخصوصا در خطبهها، نامهها و كلمات قصار همه جا روى مسأله جهاد با نفس آن چنان تأكيد شده كه در كمتر موضوعى اين چنين تأكيد شده است و بر خلاف آنچه بعضى مىپندارند اين گونه خطبهها و كلمات تنها يك بحث اخلاقى را تعقيب نمىكند بلكه مستقيما با موضعگيرىهاى اجتماعى در برخورد با مسائل سرو كار دارد، چرا كه مىبينيم انگيزه بسيارى از شكستها، عقب گردها، توطئهها و نا بسامانيها و هرج و مرجهاى اجتماعى همان نقطه ضعفهاى اخلاقى، همچون خودمحورى، حسادت، خودخواهى، انحصار طلبى، كبر و غرور، خودبينى و خود پسندى است.
در دنيايى كه ظلم و جور و تبعيض و بى عدالتى همه جا را گرفته باشد و ظالمان مكيدن خون مظلومان را براى خود افتخار بشمرند هر نغمه عدالت خواهى برخيزد گيرا و جذاب و اميد انگيز است تا چه رسد به اين كه طرحى همه جانبه در زمينه عدل و داد در همه ابعادش ارائه شود.
درخشندگى نهج البلاغه نيز يك دليلش همين است كه همه جا منادى عدالت و حمايت از مظلومان و ستمديدگان و پيكار آشتى ناپذير با ظالمان و ستمگران است.
نام پر افتخار على عليه السلام همه جا ياد آورنده اصول عدالت و دادگرى است و نام پر ابهت نهج البلاغه تنظيم خطوط آنرا در خاطرهها مجسم مىكند، چرا كه خطبهها، نامهها و كلمات قصار به هر مناسبت سخن از حمايت از مظلومان و پيكار با ستم پيشگان به ميان آمده است.
بنا بر اين جاى تعجب نيست كه در محيط پر ظلم و فساد دنياى كنونى نهج البلاغه مرامنامه و آئين نامه مستضعفانرا تشكيل دهد و همواره چون تشنگان گرد اين چشمه زلال عدالت پرور جمع شوند.